|
توازن استراتژیک پس از شهید سلیمانی
مهدی محمدی: بخش اول: منطقدانان قرن بیستم برای تست میزان واقعیت امور، تکنیکی توسعه دادهاند به نام «تست جهانهای ممکن». به نحو بسیار سادهسازی شده، مقصود این است که برای فهم اینکه یک امر چقدر واقعیت دارد یا چقدر اساسی است، ۲ جهان فرضی در نظر میگیریم که همه چیزشان مشابه است الا اینکه در اولی، امر مورد نظر واقعیت دارد و در دومی، فاقد واقعیت است. میزان تفاوتی که میان این ۲ جهان وجود دارد، نشاندهنده میزان واقعیت و اهمیت امر مورد مطالعه است.
برای شروع بحث درباره سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، فرمانده قهرمان نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، استفاده از این تکنیک بسیار مفید است. لحظهای درنگ کنید و در ذهن خود ۲ جهان را تصور کنید که در یکی حاجقاسم سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس، با همه آنچه از او میدانیم، وجود دارد و دیگری خالی از حضور او است. میان این ۲ جهان چقدر تفاوت هست؟ جهانی که در یکی قاسم سلیمانی، محور مقاومت و همه پدیدهها، روندها و تحولات مرتبط با آنها وجود دارد، وقتی با جهانی مقایسه شود که یکسره خالی از آنهاست، تفاوتهایی چنان بنیادین در ابعاد گوناگون سیاسی، ژئوپلیتیک، انسانی و نظامی عیان خواهد شد که بسادگی میتوان از آن نتیجه گرفت شهید سلیمانی و میراث او، یکی از مهمترین و ماندگارترین حقایق عصر ما است؛ حقیقتی که نه دوستان و نه دشمنانش، هیچ یک توان نادیده گرفتن آن را ندارند و ناچارند به عنوان بخشی ضروری از حیات خویش، نسبت خود را با آن معین کنند.
درباره مردی که میراثی چنین عظیم به جای گذاشته و تاثیری تا این حد عمیق و ماندگار بر محیط اطراف خود و زندگی و زمانه ما داشته، باید از جنبههای مختلفی سخن گفت. پژوهش درباره قاسم سلیمانی، پژوهش درباره پدیدهای است که یک تاریخ تقریبا محتوم در منطقه ما را تغییر داد و تاریخی جدید به جای آن نشاند، یک نسل را تربیت کرد که سرمشق نسلهای آینده خواهد بود، فرهنگ و سازمانی از مقاومت ایجاد کرد که تا پیش از آن به این شکل هرگز سابقه نداشت، پیروزیهایی به دست آورد که زمانی به رؤیا میماند، و در نهایت، نمادی خلق کرد که در زمان فقدان او به قدر دوران حیاتش - اگر نگوییم بیشتر- تاثیر دارد و به جریان امور شکل میدهد.
من در این نوشته، به اقتضای بحث، جنبههای مختلف شخصیت حاجقاسم سلیمانی را -تا جایی که مقدور است- از هم تفکیک خواهم کرد اما همین ابتدای کار بگویم این تفکیک از یک جنبه ممکن است آلوده به خطا باشد. برای درک پدیده شهید سلیمانی، باید او را در کلیتش و با در نظر گرفتن همه جهات و جنبههایش و با کنار هم گذاردن همه ابعاد شخصیتش ملاحظه کرد. این کار البته آسان نخواهد بود، چرا که حاجقاسم همانند همگی «سرداران عارف»ی که در طول تاریخ از آنها نام و آوازهای مانده، به نوعی جمع اضداد است. در میدان نبرد، ترس را ترسانده بود-آنطور که خودش یک بار در وصف دوست شهیدش عماد مغنیه گفت- در میان اهل فن و نخبگان، چون حکیمی تمامعیار جلوه میکرد که همه منتظر بودند حرف آخر را بزند، و وقتی میزد، اغلب همگان معترف بودند آنچه میگوید واقعا «حرف آخر» است، در میان مردمان، خود را در هیات پایینرتبهترین آنها در میآورد و به این مشی افتخار میکرد، با کودکان- بویژه کودکان شهدا- از پدر و مادر مهربانتر بود و با سالخوردگان - بویژه پدران و مادران شهدا- چنان رفتار میکرد که برای آنها از فرزند شیرینتر مینمود و به سیاستمداران و اهل ادعا که میرسید از فولاد سختتر بود و کمتر کسی به یاد دارد حاج قاسم، در کشاندن بزرگان به راهی که میخواست -و بیشتر اوقات معلوم میشد که راه درست هم همان است- شکست خورده باشد اما نزد ولی خویش، هرگز اجازه نداد به صفتی بالاتر از «سرباز» وصف شود. این تصویر اسطورهوار، وقتی تجزیه میشود، شاید درست درک نشود. پیچیدگی شخصیتهای نادری چون سردار سلیمانی، اساسا در همین است که چگونه همه این صفات را در وجود خویش جمع کرده بودند و همزمان، بیآنکه در دام ریاکاری بغلتند یا گرفتار تناقض در رفتار و گفتار شوند، همه آنها را نمایندگی میکردند. این معمای دوران ما و رازی است که حاجقاسم با خود حمل میکرد. پس از شهادت او ما فرصتی داریم تا درباره این راز در هم پیچیده، اندکی تامل کنیم.
* قاسم سلیمانی به مثابه معمار
نخستین جنبه از شخصیت حاجقاسم سلیمانی که باید درباره آن سخت گفت، «جنبه معمارانه شخصیت او» است. او در سیاست، دفاع و امنیت، ساختارهایی بنا نهاد و آنها را بتدریج تکامل بخشید که دورانساز بوده است. قدرت معماری سردار سلیمانی، ترکیبی از زمانشناسی، آیندهنگری، هوش سازمانی، فهم نیروی انسانی، قدرت شکل دادن به فرآیندهای کاری بسیار پیچیده، برخورداری از ذهن نتیجهمحور و همچنین، توان کار کردن با انسانهای بزرگ است. این ویژگیها را در همه سازمانهایی که حاجقاسم شکل داده یا در شکل گرفتن و تکامل آنها نقش موثر ایفا کرده، میتوان دید.
نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مهمترین و طبعا نخستین ثمره ذهن معمار او است. تا سالها نیروی قدس در ایران یک نیروی محرمانه محسوب میشد که علنا تقریبا هیچ سخنی درباره آن گفته نمیشد. از چند سال قبل به این سو، مشخصا از زمانی که فتنه داعش آغاز شد و حاجقاسم و نیروی تحت فرماندهی او نقشی بیبدیل در رویارویی با آن ایفا کردند، نیروی قدس هم آشکارسازی شد و اکنون میتوان گفت به بخشی از فرهنگ روزمره در ایران تبدیل شده است. نظرسنجیهای 3 سال گذشته - بدون استثنا- نشان میدهد مردم ایران حتی آنها که شاید میانه خوبی هم با نظام اسلامی و سپاه پاسداران ندارند، نیروی قدس را میشناسند و میدانند قاسم سلیمانی رهبر این سازمان بوده است. این در حالی است که کمتر کسی از پیچیدگی، عمق و گستره این نیرو مطلع است. نیروی قدس چون روحی است که در کالبد منطقه خاورمیانه حلول کرده و به همین دلیل این جمله دونالد ترامپ که زمانی از سر استیصال گفته بود «در خاورمیانه هر کجا میرویم با نیروی قدس روبهرو میشویم»، اعترافی مهم و تاریخی است. نیروی قدس یک سازمان بشدت متکثر، پیچیده و چند کارکردی است که مهارتهای عملیات اطلاعاتی و عملیات ویژه را در عرصه نظامی، با مهارتهای مذاکراتی پیشرفته در حوزه سیاسی، و اینها را با کارکردهای متنوع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در هم آمیخته و چتری از ایدئولوژی دینی عمیق را -که بر خلاف آنچه آمریکاییها مایلند جلوه بدهند از مناسبات عادی شیعه و سنی بسی فراتر است- بالای سر همه آنها گرفته است. نیروی قدس بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است و به همین دلیل در حالی که ظاهرا بخشی از یک نیروی نظامی بزرگتر است، در خارج از مرزهای ایران، بارها و به طور موفق، پروژههای دولتسازی و ملتسازی را با موفقیت پیش برده است. این پروژهها، تحمیلهایی از جانب یک قدرت خارجی یا نیروی نظامی به مردم یک منطقه نبوده، بلکه در واقع به معنای توانمند کردن مردمان آن مناطق بوده برای اینکه خود، دولت مطلوب خویش را به رغم اراده دشمنانشان بسازند یا تکهپارههای جامعه خویش را پس از یک درگیری درونی بیسابقه، دوباره دور هم جمع کرده و از نو ملتی ایجاد کنند. در نظامیگری، نیروی قدس یک سازمان بسیار ماهر و چالاک است، چرا که در سختترین جنگهایی که اساسا یک سازمان نظامی میتواند در آن درگیر باشد -آن هم نه در یک جبهه که همزمان در چندین جبهه- درگیر بوده و از آنها موفق بیرون آمده است. سردار سلیمانی نیروی قدس را یک سازمان معلم بار آورده، به این معنا که دائما در حال افزایش آموختههای خود و به اشتراک گذاشتن آن در یک گستره بسیار وسیع جغرافیایی و انسانی بوده است. به جرأت میتوان گفت در ۲ دهه گذشته در منطقه خاورمیانه مجاهدی اعم از شیعه و سنی ظهور نکرده الا اینکه پای درس نیروی قدس نشسته است. علاوه بر این، نیروی قدس یک سازمان برادر است، به این معنا که هرگز به دنبال برتریجویی یا تحمیل اراده خود بر دیگر اضلاع محور مقاومت نبوده است. همه مجاهدان در منطقه خاورمیانه، هر جا که درگیر یک رویارویی با دشمنان خود شدهاند، نیروی قدس را در کنار خود دیدهاند. به این معنا میتوان ادعا کرد نیروی قدس، همه جنگهای منطقه را جنگیده است. مردانی در این نیرو خدمت میکنند که از زمان دفاعمقدس در ایران تا همین امروز، پوتینهایشان را از پا بیرون نیاوردهاند و وقتی با آنها سخن میگویید، مانند خود حاجقاسم میگویند کوه به کوه و بیابان به بیابان در پی قاتلان خویش میگردند و همه امیدشان این است که روزی آنها را بیابند و به مقام شهادت نائل شوند. مردانی که مرگ رویای آنهاست و با دشتهای بیآب و علف و جبهههای پرخطر مأنوسترند تا شهرها و خانههای خویش. نیروی قدس تجسمی از شخصیت خود حاجقاسم در ابعاد و اندازهای بسیار وسیعتر است؛ گویی او خویشتن خویش را به شکل این سازمان درآورده و به میراث گذاشته است.
محور مقاومت، در کلیت آن، بنای دیگری است که حاجقاسم سلیمانی معماری کرده است. او البته در این کار تنها نبوده و آنگونه که خود بارها گفته، الگویی را پیاده کرده که رهبر معظم انقلاب اسلامی طراح و نظریهپرداز آن بوده است و شخصیتهای بزرگی مانند سیدحسن نصرالله در تکامل آن نقشی بیبدیل ایفا کردهاند. با این حال، هیچکس در این تردید ندارد که بدون حاجقاسم، محور مقاومت به این شکل که اکنون وجود دارد، هرگز وجود نمیداشت. قاسم سلیمانی طی حدود ۲ دهه، یک تشکیلات عظیم سیاسی- نظامی- اجتماعی ایجاد کرده است که اجزای آن موفق شدهاند در مواردی مهم کارکردی برتر از دولتهای حاکم بر کشورهای منطقه بیابند و این کارکرد را تثبیت کنند. محور مقاومت از حیث نظامی معنای طرحریزی و عملیات نظامی در منطقه خاورمیانه را تغییر داده و به مفاهیمی مانند تمامکنندگی، ثبات و بازدارندگی معنایی نوین بخشیده است. از حیث سیاسی، محور مقاومت یک موجودیت دولتساز است و در گستره وسیعی از منطقه خاورمیانه، دولتها، طفیلی مقاومتند. به لحاظ اجتماعی، محور مقاومت کارکردهایی ممتاز دارد و توانسته سبکی از زندگی فرامرزی خلق کند که اهل آن چنان برنامهریزی میکنند که گویی قرار است هزاران سال در این جهان زندگی کنند ولی دلبستگیشان به دنیا به اندازه کسی است که مطمئن است همین فردا دنیا را ترک خواهد کرد. محور مقاومت، نگهبان اسلام در جهان است و با دشمنان اسلام، درون و بیرون دنیای اسلام، جنگیده است. حاجقاسم سلیمانی هنرمندانهترین معماری خود را در ترکیب اجزای و عوامل این محور با همدیگر، ایجاد یک تقسیم کار و رابطه بسیار پیچیده و معنادار میان آنها، تعریف ماموریتهای مشترک که در هر جغرافیای خاص متناسب با اقتضائات آن بومیسازی شده است، ایجاد سیستمی بسیار کارآمد از تبادل دانش، اطلاعات، مهارت و نیروی انسانی، تربیت نسلی از رهبران که هر یک دیگری را از خود عزیزتر و بر خود مقدم میداند و در نهایت شکل دادن به یک فرهنگ بسیار ویژه که در آن تقوا و جهاد در هم تنیدهاند، نشان داده است. محور مقاومت بنای باشکوهی است که یک ذهن کاملا غیرعادی آن را طراحی کرده و یک اراده پولادین آن را به اجرا گذاشته است. حاجقاسم هم معماری بود که این بنا را ساخت و هم پلی که اجزای آن را به واسطه سازمانی به نام نیروی قدس به هم پیوند میداد.
تأمل در ساختار و کارکردهای محور مقاومت نشان میدهد حاجقاسم سلیمانی در ایجاد آن قواعد بسیار ویژهای را در ذهن داشته است. او اجزای این محور را بسیار مستقل و رشید بار آورده و هرگز در پی خلق سازمانهای مزدور نبوده است، همچنان که هیچ سازمان مزدوری هم از عهده رویارویی با محور مقاومت بر نیامده است. او هرگز به محور مقاومت نگاه ابزاری نداشته و هیچ بخشی از آن را وجهالمصالحه هیچ معامله سیاسی نکرده است. در طول سالهای گذشته، بارها کسانی ایدههایی مطرح کردهاند که فیالمثل ایران از حمایت بخشی از محور مقاومت دست بردارد و در ازای آن در حوزهای دیگر از غرب امتیاز بگیرد اما حاجقاسم در راس کسانی بوده است که تاکید کرده به چنین نگاههایی نازل و کوتاهمدت اجازه تحقق نخواهد داد. بهترین نمونه از این قبیل، مقاومت فلسطین است که در سالهای نخست جنگ سوریه، روابط آن با سایر اجزای محور مقاومت دچار چالشهای بعضا اساسی شد اما حاجقاسم سلیمانی اجازه نداد حتی برای یک روز مساله فلسطین فراموش شود یا مورد کماعتنایی قرار گیرد. این سخن از او بارها نقل شده که «ما برای فلسطین کاری نکردهایم که چیزی از آن بخواهیم اما فلسطین برای ما و اسلام بسیاری کارها کرده است». حاجقاسم محور مقاومت را در حضور و با همراهی خود خلق کرد، نه در غیبت خویش، و نه از موضع کارفرما یا فرمانده. هیچ چیز برای او این اندازه مهم نبود که در دشوارترین لحظات و در غیرمنتظرهترین مکانها در کنار گروههای مقاومت باشد و بعد، خطر که گذشت، لذتی از این بیشتر نمیشناخت که به جای اینکه چیزی از آنها بخواهد، به آنها بگوید «چه کار دیگری لازم دارید که برایتان بکنم». یکی دیگر از قواعدی که حاجقاسم بر اساس آن محور مقاومت را توسعه داد و بالغ کرد، این بود که دشمن اصلی هرگز نباید گم شود و به همین دلیل هر یک از اجزای محور مقاومت اکنون سهمی سزاوار از مشارکت در خلق جبهههای جدید علیه اسرائیل بردهاند و اسرائیل میفهمد که چطور توسط مردانی که ظاهرا برای هدفی دیگر تربیت شدهاند، در محاصره افتاده است.
نگاه بلندمدت سردار سلیمانی، به محور مقاومت عمق و کمالی بیمانند بخشیده است. او روزی که پس از جنگ 11 روزه در غزه هنوز زیر آتش موشکهای صهیونیستها بود، در این اندیشه فرو رفت که باید دشمن محتوم آینده مقاومت، یعنی سعودی را با توانمند کردن ملت یمن در دفاع از خویش مهار کند. بصیرتی که ترکیب جهاد و تقوا به حاجقاسم داده بود، به نحوی معجزهآسا به او کمک میکرد معادلاتی را پیشبینی و پیشاپیش حل کند که برای برخی هنوز هم به طور کامل قابل درک نیست.
* قاسم سلیمانی به مثابه فرمانده
جنبه دیگر شخصیت سردار شهید حاجقاسم سلیمانی این است که او به معنای دقیق و کامل کلمه یک فرمانده بود. این مساله از یک جنبه ۳ بخش مهم دارد؛ نخست اینکه میدانست در هر لحظه فرمان درست چیست و در مقام تشخیص، کمتر کسی به یاد دارد او خطا کرده باشد، دوم اینکه در اجرای چیزی که آن را درست تشخیص میداد یا امری که از ناحیه ولی خویش میدانست، بسیار مصمم، پیگیر و باهوش بود و سوم اینکه نظامی از روابط میان خود و همکارانش تا پایینترین ردهها در همه گروههای مقاومت خلق کرده بود که نه تنها کسی در اطاعت از نظر او تردید به خود راه نمیداد، بلکه همگان مشتاق بودند حرفی از حاجی برسد و آنها افتخار عمل به آن را پیدا کنند. این امر مخصوص رزمندگان هم نبود. همانطور که یک سیاستمدار عراقی علنا گفته، حتی در بین سیاسیون در منطقه سبز بغداد این مهم بود که حاجی به چه کسی چه پیغامی داده، از چه کسی گله دارد، از دست چه کسی راضی است و خلاصه چه اراده کرده است.
سبک فرماندهی شهید سلیمانی، بسیار ویژه و نیازمند مطالعاتی عمیق از منظر تئوریهای رهبری و منابع انسانی است. نخستین ویژگی سبک فرماندهی او آنطور که خود چندین بار گفته، این است که مبتنی بر جلو افتادن از همراهان، پذیرش خطر و دعوت دیگران به پیوستن به خویش بوده، نه عقب ماندن از آنها، توقف در پشت جبهه و تلاش برای راهی کردن آنها به راهی که خود نرفته و نیازموده است. در یک سخنرانی معروف میگوید فرماندهی از دید او امامت است، به این معنا که فرمانده باید در موقعیتی ایستاده باشد که بتواند به نیروهایش به جای «برو» گفتن «بیا» بگوید. سیدحسن نصرالله هم از او جملهای طلایی نقل کرده با این مضمون که زمانی حاجقاسم به ایشان گفته «من باید میرفتم تا بقیه بیایند». این جملهای است که سبک فرماندهی حاجقاسم را هم در دوران حیات و هم پس از شهادت، بخوبی توصیف میکند. این مدل از رهبری، اراده و عزمی را نمایان میکند که اساسا مبتنی بر خطر کردن است. نیرو و کششی که این سبک از فرماندهی تولید میکند و کاریزمایی که برای فرمانده میآفریند، در مقایسه با سبکهای دیگر، بیهمتا و یگانه است و در روزگار ما قاسم سلیمانی به یک نماد از این حیث تبدیل شده است. پس از شهادت او بود که بسیار سربسته و مجمل اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه حاج قاسم در جبهههای یمن هم حاضر بوده یا شخصا به غزه سفر کرده است. برای بسیاری هنوز هم قابل باور نیست که او چگونه چنین مخاطراتی را- و کسی چه میداند چند بار؟!- به جان میخریده است اما وقتی این خبرها علنی میشود، آن وقت دیگر فهم این مساله دشوار نخواهد بود که به چه دلیل در جغرافیایی بسیار وسیع از مرزهای شرقی افغانستان گرفته تا کرانه مدیترانه و بلکه آن سوتر، قاسم سلیمانی به عنوان یک فرمانده پذیرفته شده و اطاعت میشده است. ویژگی دوم فرماندهی سردار سلیمانی این بود که او اگرچه به تکلیف عمل میکرد ولی رسیدن به نتیجه را جدا از ادای تکلیف نمیدانست و مهارتی بیمانند در کسب نتیجه داشت. در نظام اسلامی اصل بر این است که همه باید به تکلیف خویش عمل کنند و وقتی چنین میکنند، چه نتیجه حاصل بشود و چه نشود، مأجورند اما قلیلی از مردان بزرگ وجود دارند که از آنها پذیرفته نمیشود دائما بگویند به تکلیف عمل کردیم ولی نتیجه حاصل نشد. این مردان مکلفند نتیجه را خلق کنند و این یعنی باید به تکلیف خود به عالیترین شکل ممکن که همان تضمین کسب نتیجه است عمل کرده باشند. قاسم سلیمانی در همه طول دوران فرماندهی خود در هیچ جنگی شکست نخورد. به قول خودش بارها زمین خورد ولی باز هم بلند شد و ایستاد و ادامه داد. او پشت هیچ در بستهای نماند و دشواریای نبود الا اینکه راهی برای آسان کردن آن پیدا کرد. قاسم سلیمانی یک مرد پیروز بود و پیروان و یاران او میدیدند فرمانده آنها، راز پیروز شدن را میداند، لذا مشتاقانهتر از او پیروی میکردند. ویژگی سوم فرماندهی قاسم سلیمانی همهجانبهنگری او در امر فرماندهی است. او در مقام یک فرمانده نظامی فقط امریه صادر نمیکرد و اطاعت نمیخواست، بلکه به معنی واقعی کلمه نقشه میکشید و در این کار مهارتی فوقالعاده داشت. نقشههای حاجقاسم همه نظامی نبود؛ نظامیگری یکی از ابزارهایی بود که او در اختیار داشت و آن را با اهرمهای اقتصادی، اطلاعاتی، رسانهای، سیاسی و مذاکراتی تلفیق و تکمیل میکرد. این امر از حاجقاسم شخصیتی چند بعدی ساخته بود که میتوانست پروندههایی بسیار پیچیده و چندبعدی را به تنهایی مدیریت کند و از عهده همه دشواریهای آنها برآید. ویژگی بعدی سبک فرماندهی شهید سلیمانی آن بود که دائما رو به تکامل بود و هرگز از آموختن غافل نمیشد. در ماههای پایانی منتهی به شهادت، وقتی بحرانهای ظاهرا اجتماعی در لبنان و بویژه عراق به اوج خود رسید، حاجقاسم در حال طرحریزی شیوههای بسیار نوینی از فرماندهی نرم مبتنی بر نبرد مجازی و رسانهای در جغرافیای مقاومت بود که تا پیش از آن سابقه نداشت. کافی بود ببیند برای مبارزه با دشمن، آموختن یک مهارت و توسعه سبکهای جدید فرماندهی لازم است، در آموختن و به کار بستن آن تردید نمیکرد. و مهمتر از همه، سبک فرماندهی حاجقاسم سلیمانی مومنانه بود. او در حین نبرد هرگز از یاد نمیبرد باید از نیروهای خود بخواهد تقوا بورزند و از شکستن حریمهای الهی پروا کنند. خود پیش و بیش از همه از این امور مراقبت میکرد و تخلف از آنها را برنمیتابید. به همین دلیل، چنانکه در جای دیگری خواهم گفت، او غایت فرماندهی را سرباز بودن میدانست.
*قاسم سلیمانی به مثابه سیاستمدار
شناخت غربیها از سردار سلیمانی، شناختی بسیار سطحی، عموما یک سویه ولی البته در اغلب موارد توأم با شگفتی و تحسین است. در میان همه آنچه غربیها درباره او گفتهاند، یک نکته مشترک هست و آن اینکه همه قبول دارند قاسم سلیمانی در خاورمیانه همزمان هم یک شخصیت نظامی و هم یک شخصیت سیاسی طراز اول بوده و از این جهت جایگاهی ممتاز و رشکبرانگیز داشته است. سردار سلیمانی همواره میدانست جنگ یا مقدمه سیاست است یا موخره آن و در نهایت این سیاست است که تعیین میکند نتیجه چه خواهد شد. از این رو، بخش مهمی از مشغله او به سیاستورزی اختصاص داشت.
از یک سو، حاجقاسم مذاکرهکنندهای ماهر و تمامعیار بود و قواعد چانه زدن، توافق کردن یا نکردن، دادن و ستاندن و مصالحه و تقابل را بخوبی میدانست. منابع غربی کل مهارت مذاکراتی او را که با شخصیتی مصمم و کاریزماتیک تلفیق شده بود، در این جمله خلاصه کردهاند که او مردی بود که کسی در خاورمیانه جرأت نه گفتن به او را نداشت. در مقام یک مذاکرهکننده، همه ابعاد قدرت مقاومت را یکجا به مخاطب خویش نشان میداد و کسی که روبهروی او نشسته بود، همانقدر که میدانست توافق کردن با سلیمانی چه مزایا و امتیازهایی برای او خواهد داشت، این را هم میدانست که توافق نکردن با او تا چه حد میتواند خسارتبار و خطرناک باشد. بارها در حالی که دیگران هنوز تازه میخواستند وارد یک مساله شوند، او مساله را تمام کرده و در راه تهران بود. سفرای آمریکا در عراق، چندین بار و در مقاطع مختلف، وقتی بحث تعیین نخستوزیر به میان آمد، غافلگیری خود در مقابل سرعت عمل و مهارت حاجقاسم در حل مساله را بیان کردهاند. یکی از تاریخیترین صحنههای مذاکره او که اکنون دیگر یک راز نیست، گفتوگویی تاریخی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه است که از زمان تعیین شده 45 دقیقهای ساعتها فراتر رفت و پس از چندین ساعت، به متقاعد شدن پوتین برای آغاز مداخله نظامی در سوریه انجامید. ویژگی اصلی آن مذاکره از دید من این نیست که به اتخاذ یک تصمیم راهبردی از جانب یک قدرت بزرگ -که همواره عادت به تعیینتکلیف برای دیگران دارد- منجر شد، بلکه ویژگی مهم آن این است که سردار سلیمانی حتی در مقابل شخصی چون پوتین، قدرت رهبری خود را نشان داده و روسیه را وارد راهبردی کرده که خود طراحی کرده بوده است.
همه کسانی که به نحوی با شهید سلیمانی به عنوان یک سیاستمدار مواجه شدهاند، معترفند او با وجود هوشمندی فراوان در شناخت کریدورهای قدرت در منطقه، از ابزار مرسوم سیاست استفاده نمیکرد و همه طرفها، حتی دشمنان او، میدانستند میتوانند به حرف او اعتماد کنند. او بارها از دل پیچیدگیهای فراوان در کشوری مانند عراق تلاش کرد در به روی کار آمدن بهترین گزینه برای مردم این کشور کمک کند ولی به سمت استفاده از ابزارهایی که دشمنان مقاومت عادت به استفاده از آنها داشتند، نرفت. او سیاستمدار به معنای متعارف کلمه نبود و از ابزارهای متعارف سیاستمداران هم استفاده نمیکرد. این نوع جدید از سیاستورزی که در واقع ترکیبی بود از مهارت مذاکراتی، شخصیت کاریزماتیک، شناخت عمیق از صحنه و بازیگران دخیل در آن و بسیج هنرمندانه همه منابع و امکانات برای تحقق هدف، به معضلی عمیق برای آمریکاییها تبدیل شده بود. آمریکا همواره رویای آن را داشت که بتواند رهبری نظامی و سیاسی خود در منطقه را در یک سازمان واحد تلفیق کند و به این ترتیب بتواند اثری تعیینکنندهتر بر تحولات منطقه بگذارد اما فقدان شخصیتهای کاریزماتیک در میان مرتبطان آمریکا که همزمان بتوانند هر ۲ جبهه سیاسی و نظامی را مدیریت کنند، تحقق این امر را ناممکن کرده بود و تا همین امروز نیز این وضعیت برقرار است. به همین دلیل است که آمریکا همواره در تلاش برای رصد تحرکات سردار سلیمانی، کشف مدل مدیریت و رهبری او و ارائه بدیلی برای آن بوده است که بتواند لااقل بخشی از کمبودهای خود در منطقه را پر کند. تلاشهای تقریبا مستمر و همواره ناموفق آمریکاییها برای تماس با حاج قاسم، جنبه آشکار نیاز آنها برای سر درآوردن از کار او و پیدا کردن راهی به فضای ذهنی او است. سردار سلیمانی هرگز البته به این تماسها پاسخ نداد و اساسا به نشستن و برخاستن با مجاهدان ناشناخته در عمق بیابانها مشتاقتر بود تا دیدار با دیپلماتهایی که میدانست چون در میدان نبرد شکست خوردهاند، میخواهند هدفهایشان را با فریبی به نام مذاکره محقق کنند. تاریخ خاورمیانه در ۲ دهه گذشته به یک معنا، تاریخ تلاش آمریکا برای مذاکره با سردار سلیمانی و بیتوجهی و بینیازی او به این مذاکره است. در عینالعرب، وقتی آخرین شهر در تصرف داعش در حال آزاد شدن بود، حتی حاضر به باز کردن نامه رئیس سازمان سیا نشد. پس از آن هم، هر گاه آمریکاییها را مخاطب قرار میداد، برای این بود که بگوید «من حریف شما هستم» و هیچگاه علاقهای به باز کردن یک مسیر مذاکراتی با دشمن نشان نداد، با اینکه آمریکاییها در سالهای گذشته پنهان نکردهاند آغاز مذاکرات منطقهای و سرایت دادن مدل برجام به حوزه برنامه منطقهای ایران، مهمترین درخواست آنها از ایران بوده است. از دید او، سیاست ابزاری برای کنار هم نشاندن دوستان و حل مشکلات آنها با یکدیگر بود، نه شیوهای برای مصالحه با دشمنان. در مواجهه با دشمن، راهبرد او به جای مذاکره، اعمال قدرت بود تا سر حد ممکن، و عقیده داشت -و این عقیده خود را در سراسر خاورمیانه محقق کرده بود- که آمریکاییها فقط به ترس پاسخ میدهند نه به هیچ چیز دیگر. او قدرت را پشتوانه مذاکره با دشمن قرار نمیداد، بلکه از دید او قدرت ابزاری برای بینیاز شدن از مذاکره با دشمن بود و تا روز آخر نیز از این قاعده کوتاه نیامد.
نکته نهایی درباره سبک سیاستورزی سردار سلیمانی این است که او با وجود اینکه مفهوم قدرت را بخوبی میشناخت و میدانست بدون توجه به مناسبات قدرت نمیتوان هیچ کاری را در منطقه آشوبزده خاورمیانه از پیش برد اما «هرگز در پی قدرت نبود». قاسم سلیمانی به دنبال ریاست نمیگشت و قدرت را برای خود نمیخواست. او میخواست ایران امن و مقاومت قوی باشد و این را در جلب همکاری و اعتماد همه کسانی میدید که با او هدفی واحد داشتند. با اینکه به یک معنا همه امور در میدانهای جنگ و سیاست را کنترل میکرد اما همواره خود را مشاور دولتهای عراق و سوریه میخواند و بیاذن و مشورت آنها تصمیم نمیگرفت و آنچنان که سیدحسن نصرالله گفته «هرگز به جای آنها مذاکره نکرد». دوری از قدرتطلبی در عین قدرتمند بودن، این مزیت را به سردار سلیمانی داده بود که هیچکس درباره او گمان نبرد که به دنبال نفع شخصی یا یارگیریهای مرسوم در عالم سیاست است و این به طور طبیعی او را در موضعی قرار میداد که طرفهای گاه متخاصم، خیرخواهی، صدق نیت و راستاندیشی او را باور داشته باشند و در نتیجه، از او در دشواریها تبعیت کنند.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 55438 نفر
101
* طی 24 ساعت 101 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
شمار فوتیهای ناشی از کرونا این روزها با شیبی ملایم رو به پایین در حرکت است تا جایی که تعداد جانباختگان به آستانه 100 نفر در یک شبانهروز رسیده است. به گزارش«وطن امروز»، سخنگوی وزارت بهداشت دیروز گفت: از ظهر روز جمعه تا ظهر شنبه بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۶ هزار و ۴۵ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۶۹۳ نفر از آنها بستری شدند. سیماسادات لاری افزود: مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به یک میلیون و ۲۳۷ هزار و ۴۷۴ نفر رسید. وی افزود: متاسفانه طی 24 ساعت، ۱۰۱ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۵ هزار و ۴۳۸ نفر رسید. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: خوشبختانه تاکنون یک میلیون و ۴ هزار و ۳۲۶ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. وی گفت: ۴۹۸۱ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت گفت: در حال حاضر و بر اساس آخرین تحلیلها، ۴ شهرستان ساری، آمل، رامسر و سوادکوه شمالی در وضعیت قرمز، ۴۳ شهرستان در وضعیت نارنجی و ۴۰۱ شهرستان در وضعیت زرد قرار دارند.
* رنگ ۴۰۱ شهر کرونایی زرد شد
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: ۴۰۱ شهر کرونایی کشور رنگ زرد گرفتهاند. علیرضا رئیسی دیروز در پایان جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، به تشریح وضعیت بیماری کرونا در کشور پرداخت. وی با عنوان این مطلب که رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور به بالای ۸۶ درصد رسیده است، گفت: خوشبختانه روند بیماری در کشور نزولی است. میزان بستریها تقریبا یکچهارم شده است و میزان مرگومیرها به کمتر از یک سوم نسبت به چند هفته قبل رسیده است. وی ادامه داد: در استان مازندران پیک سوم بیماری تازه شروع شده و ۴ شهر قرمز در کشور داریم که مربوط به این استان است. همچنین در حال حاضر ۴۰۱ شهر زرد و ۴۳ شهر نارنجی داریم که ۱۵ تا ۱۸ شهر نارنجی مربوط به استان مازندران است. علاوه بر این، لاهیجان در استان گیلان هم نیاز به مراقبت بیشتری دارد. رئیسی افزود: با توجه به تغییر شرایط از نارنجی به زرد، کوچکترین غفلت میتواند وضعیت را دوباره دستخوش تغییر کرده و درگیر موج بعدی شویم. وی درباره ویروس انگلیسی کرونا گفت: این ویروس تنفسی است و به هر کشوری میتواند سرایت کند و حتی خبرهایی به دستمان رسیده است که در ترکیه هم این ویروس دیده شده است. بنابراین در کنترل مرزهای هوایی، دریایی و زمینی باید بیش از قبل دقت کنیم اما در هر حال چه جهش ویروس خارجی باشد و چه جهش در داخل رخ داده باشد باید پروتکلها را رعایت کرده و از حضور در تجمعها خودداری کنیم و ماسک بزنیم. رئیسی ادامه داد: حضور در تجمعها و میهمانیها میتواند عامل اساسی انتقال بیماری باشد.
ارسال به دوستان
وزارت بهداشت نسبت به تشدید شیوع کرونا در پی آلودگی هوا هشدار داد
مصائبکوویدهوا!
مدیریت جزیرهای مانع حل مشکل آلودگی هوا
گروه اجتماعی: در پی تشدید آلودگی هوا در پایتخت، کمیته اضطرار آلودگی در استانداری تشکیل جلسه داد، پیشنهاد تعطیلی ۲ روزه تهران داده شد و آمبولانسها در میادین اصلی مستقر شدند. این در حالی است که وزارت بهداشت نسبت به تاثیر آلودگی هوا بر بیماران کرونایی هشدار داده است.
به گزارش «وطن امروز»، بسیاری از شهروندان تهرانی در روزهای اخیر سردردهای شدید و حالت تهوع را تجربه کردهاند که خیلیها بروز این حالتها را با تشدید آلودگی هوا مرتبط میدانند.
بر اساس اعلام شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، دیروز کیفیت هوا در پایتخت با شاخص میانگین ۱۴۸، در شرایط ناسالم برای گروههای حساس قرار گرفت، همچنین کیفیت هوا در ۱۹ ایستگاه در وضعیت قرمز بود که بیانگر هوای ناسالم برای همه است.
بر اساس آخرین اطلاعات شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، کیفیت هوا در ایستگاههای اقدسیه (منطقه ۱)، پیروزی (منطقه ۱۳)، تربیت مدرس (منطقه ۶)، شادآباد (منطقه ۱۸)، شریف (منطقه ۲)، شهرداری منطقه ۲۰، شهرداری منطقه ۲، شهرداری منطقه ۴ و شهرداری منطقه ۱۰، ناسالم برای همه افراد است. علاوه بر این کیفیت هوا در برخی ایستگاههای دیگر از جمله شهرداری منطقه ۱۱، شهرداری منطقه ۲۱، شهرداری منطقه ۲۲، پارک رازی (منطقه ۱۱)، پارک سلامت (منطقه ۱۷)، پارک شکوفه (منطقه ۱۴)، پارک قائم (منطقه ۱۸)، دانشگاه تهران (منطقه ۶)، شهرداری منطقه ۱۵ و فرمانداری شهر ری (منطقه ۲۰) برای همه افراد ناسالم گزارش شده است. در این بین، اطلاعات 7 ایستگاه کیفیت هوا از جمله ایستگاه پونک، گلبرگ (منطقه ۸)، مسعودیه (منطقه ۱۵)، پاسداران (منطقه ۳)، دانشگاه شهید بهشتی (منطقه ۱)، ژئوفیزیک (منطقه ۶) و شهرک چشمه (منطقه ۲۲)، بیانگر هوای ناسالم برای گروههای حساس است.
بر اساس پیشبینیهای سازمان هواشناسی، آلودگی هوا در کلانشهرها از جمله تهران، اصفهان، کرج، اراک، قزوین، تبریز و مشهد کماکان ادامه دارد، از اینرو توصیه میشود افراد از ترددهای غیرضرور خودداری کنند. همچنین لازم است مبتلایان به بیماریهای قلبی یا ریوی، سالمندان، کودکان و زنان باردار فعالیتهای طولانی یا سنگین خارج از منزل خود را کاهش دهند.
شاخص کیفیت هوا (AQI) به 5 دسته اصلی تقسیمبندی میشود. بر اساس این تقسیمبندی از عدد صفر تا ۵۰ هوا «پاک»، از ۵۱ تا ۱۰۰ هوا «قابل قبول(سالم) یا متوسط»، از ۱۰۱ تا ۱۵۰ هوا «ناسالم برای گروههای حساس»، از ۱۵۱ تا ۲۰۰ هوا «ناسالم برای همه گروهها»، از ۲۰۱ تا ۳۰۰ هوا «بسیار ناسالم» و از ۳۰۱ تا ۵۰۰ شرایط کیفی هوا «خطرناک» است.
در همین ارتباط روز گذشته جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوا در استانداری تهران برگزار شد و در نهایت اعضای کمیته تصمیم گرفتند پیشنهاد ۲ روز تعطیلی را به دولت ارائه دهند اما تا لحظه تنظیم این گزارش دولت هیچ واکنشی به این پیشنهاد نداشت.
انوشیروان محسنیبندپی در جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران گفت: برخی اعضا پیشنهاد کردند جلسه کمیته اضطرار باید روز جمعه تشکیل میشد و تصمیمی برای ۲ روز (شنبه و یکشنبه) این هفته اتخاذ میشد تا از میزان تاثیر آثار آلودگی هوا بر آحاد جامعه کاسته شود، در حالی که تمام اقدامات برای کاهش آثار ظرف ۲ هفته گذشته اتخاذ شد. وی افزود: در حال حاضر هیچ صنایع و نیروگاهی در تهران از سوخت مازوت استفاده نمیکند و این موضوع مورد تایید شرکت پخش و پالایش فرآوردههای نفتی و محیطزیست استان تهران است. به این ترتیب صنایع از سوخت گاز و گازوئیلی که حداقل ۵۰ درصد آن از یورو ۴ برخوردار است، استفاده میکنند. بندپی ادامه داد: از سوی دیگر پلیس نیز از تردد خودروهای دودزا و فاقد معاینه فنی جلوگیری کرده و با نظارت بر این بخش اقدام موثری انجام شده است. همچنین تلاش برای برخورد با موتوسیکلتهای فاقد معاینه فنی در دستور کار قرار گرفته است. وی تاکید کرد: فعالیتهای عمرانی تا اطلاع ثانوی متوقف خواهد بود و تلاش میکنیم تا فعالیت معادن شن و ماسه به میزان تاثیری که بر آلودگی هوا دارند، کنترل شود.
استاندار تهران در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: البته با همه تمهیدات و اقدامات انجامشده، متاسفانه به دلیل اینکه پدیده جوی ناپایدار نداشتهایم، با انباشت آلایندهها مواجه هستیم و بر اساس گزارش هواشناسی به غیر از غروب یکشنبه و وزش باد اندکی که داریم، در بقیه ساعات با پایداری جوی مواجه هستیم و به این ترتیب انباشت آلایندهها تداوم پیدا میکند.
* آیا آلودگی هوا خطرات ابتلا به کرونا را تشدید میکند؟
دکتر علیرضا زالی، فرمانده ستاد مدیریت کرونای تهران در جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوا، ضمن قدردانی از استاندار تهران برای داشتن نگاه سلامتمحور در استان گفت: بین مرگومیر کرونا و آلایندگی هوا ارتباط وجود دارد و در شرایطی که شاهد افول پیک سوم در تهران هستیم به دلیل حجم و تراکم جمعیتی در این استان، روند افول تدریجی و آرام است. وی گفت: در حال حاضر 2 هزار و 100 نفر بیمار با تشخیص قطعی بیماری کرونا بستری هستند. هر چند شرایط مطلوبتری نسبت به گذشته داریم اما همچنان با حجم زیاد بیماران مواجه هستیم؛ 290 نفر روز گذشته (جمعه) در شرایط بحرانی بیماری کرونا قرار داشتند.
وی افزود: مساله مهم این است که آلایندگی هوا از طریق ایجاد حساسیتها، فرد مستعد ابتلا به بیماری را در خطر ابتلا به کرونا قرار میدهد. مژکها نقش مهمی در سیستم تنفسی دارند، همچنین در بیماری کرونا و زدودن فضای تنفسی از ویروس نقش بسزایی دارند. آلودگی هوا تاثیر بسیاری روی مژکها دارد. در وارونگی هوا ویروس زمان بیشتری در فضا میماند.
وی ادامه داد: ظرفیت بخشهای تنفسی ما که آنها را برای بیماران کرونایی آماده کردهایم ممکن است این روزها توسط افرادی که به دلیل آلودگی هوا به بیمارستانها مراجعه میکنند تحت تاثیر قرار گیرد. بهرغم اعمال همه محدودیتها کماکان در شهر تهران، تغییر محسوسی متناسب با محدودیتها نمیبینیم، لذا باید آسیبشناسی شود که محدودیتهای ستاد ملی تا چه میزان اجرایی میشود. آمار ایستگاههای مترو نشان میدهد در ساعتهای پیک الگوی استفاده از مترو تغییر نکرده، البته محدودیتهای شبانه اثر بسیار خوبی داشته است.
* استقرار آمبولانسها در تهران و ۳ کلانشهر
در پی آلودگی هوا در 8 کلانشهر و پیشبینی ادامه این وضعیت، سخنگوی سامان اورژانس کشور از استقرار آمبولانسها در پایتخت و همچنین تشکیل جلسه اضطراری در ۳ کلانشهر دیگر خبر داد. مجتبی خالدی در گفتوگو با ایسنا در این باره اظهار کرد: با توجه به شرایط آلودگی هوا و هشدار نارنجی سازمان هواشناسی قرار شد ١٢ دستگاه آمبولانس در شهر تهران در مناطقی که بررسی شده مستقر شوند. همچنین مراکز بهداشتی و درمانی نیز در آمادهباش قرار گرفتند. سخنگوی سامان اورژانس کشور درباره وضعیت سایر شهرها نیز گفت: در شهرهای اصفهان، قزوین و اراک نیز به حوزه سلامت آمادهباش داده شده است؛ در شهر قم ۳ دستگاه آمبولانس مستقر شده و مراکز بهداشتی- درمانی در آمادهباش قرار دارند. خالدی در ادامه اظهار کرد: همچنین بر اساس تصمیمات گرفته شده ۵ دستگاه آمبولانس در کرج مستقر شدند و مراکز درمانی- بهداشتی نیز در حالت آمادهباش قرار گرفتند. در مشهد نیز حوزه سلامت به حالت آمادهباش درآمد.
***
[مدیریت جزیرهای؛ مانع حل مشکل آلودگی هوا]
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درباره آلودگی شدید هوا و بحرانی شدن وضعیت پایتخت و برخی کلانشهرها به «وطن امروز» گفت: تا زمانی که سازمانها، نهادها و دستگاههای دولتی نظیر وزارت بهداشت، استانداریها، سازمان حفاظت محیطزیست، شهرداریها، شوراهای شهر و... تابع یک مدیریت واحد قرار نگیرند نباید منتظر راهکار اساسی برای حل مشکل آلودگی هوا در تهران و کلانشهرها بود. اقبال شاکری با بیان اینکه رفع مشکل آلودگی هوا با مدیریتهای جزیرهای امکانپذیر نیست، گفت: متاسفانه تعدد دستگاهها و سازمانها در بخش سلامت و نهادهای مرتبط با آن باعث شده است شاهد تصمیمگیریهای چندگانه برای حل این معضل باشیم و هیچ کدام هم به نتیجه نرسد. عضو سابق شورای شهر تهران خاطرنشان کرد: معمولا با آلوده شدن هوا هر کدام از دستگاههای متولی به جای ارائه راهحلی درست، کمکاریها و علل ایجاد آلودگی هوا را گردن یکدیگر میاندازند. شاکری خاطرنشان کرد: همیشه موضوع آلودگی هوا و پسماندهای شهری که سلامت مردم را به خطر میاندازند در دنیا مسالهساز بوده و از آنجایی که مدیریت شهری و سایر دستگاهها و نهادهای مرتبط انگیزه چندانی برای رفع این پدیده ندارند هر ساله باید شاهد آلودگی هوا در تهران و برخی کلانشهرها باشیم. وی مانع اصلی رفع چنین مشکلاتی را وجود سیستم فرسوده و عقبمانده مدیریتی و مقاومت در مقابل پیشرفت عنوان کرد و اظهار داشت: در بحث آلودگی هوا، سوخت خودروها و صنایع و... پیشنهادهایی برای رفع مشکلات در این بخش از سوی کارشناسان خبره ارائه میشود اما متاسفانه این پیشنهادها سرکوب میشود. شاکری اضافه کرد: به نظر میرسد دلیل عمده ایجاد آلودگی هوا در کلانشهرها بویژه تهران وجود ناوگان فرسوده حملونقل عمومی است، این در حالی است که دولت باید از سالهای گذشته دست به اقداماتی در مسیر نوسازی این ناوگان میزد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با حجت الاسلام مرتضی جوادیآملی درباره روابط علمی و عاطفی علامه مصباح یزدی و علامه جوادیآملی
الگوی محبت، متانت و ادب
حجتالاسلاموالمسلمین مرتضی جوادیآملی، فرزند آیتاللهالعظمی جوادیآملی در گفتوگو با «وطن امروز» به سابقه آشنایی آیتالله جوادیآملی و آیتالله مصباحیزدی پرداخت و در این بین به رویکردهای نظری- فلسفی و سیاسی- اجتماعی این ۲ اندیشمند حوزه علمیه نیز اشارهای کوتاه و گویا کرد.
***
* ممنون میشوم به پیشینه شکلگیری ارتباط و رفاقت آیتالله جوادیآملی و مرحوم آیتالله مصباحیزدی اشاره بفرمایید.
شخصیت چهرههای بنام علمی، همیشه در پرتو حضور در محضر اساتید و مربیان الهی شکل میگیرد. بر اساس همین قاعده، آیتالله جوادیآملی و مرحوم آیتالله مصباحیزدی، نقطه وصلشان، محضر علامه طباطبایی بود. این ۲ بزرگوار، پرورشیافته مکتب و محضر علامه طباطبایی هستند. خب! همانطور که میدانید علامه طباطبایی حلقه درسی داشتند که علاقهمندان به علوم عقلی آن را مغتنم میدانستند و همین حلقه درس، حلقه وصل برخی بزرگان حال حاضر حوزه علمیه بوده است. آیتالله جوادیآملی پیشگام شدند تا علامه طباطبایی جلساتی در حوزه مسائل فلسفی داشته باشند، و این جلسات ارتباط آیتالله مصباح و آیتالله جوادیآملی را عمیقتر کرد. البته آیتالله جوادیآملی در ۳ بخش فلسفه، تفسیر و عرفان، ارتباط مستحکمتری با حضرت علامه داشتند و مثلا نظریاتشان پیرامون نهایهالحکمه منطبق با نظر علامه طباطبایی بود اما آیتالله مصباحیزدی از این حیث با آیتالله جوادیآملی اختلافنظرهایی داشتند که در تعلیقههایی که بر کتاب علامه طباطبایی زدند، این اختلافات مشهود است. این ۲ بزرگوار، ۲ جریان متفاوت فلسفی را در حوزه علمیه پیریزی کردند؛ یکی جریان آیتالله جوادیآملی که تقویتکننده حکمت متعالیه ملاصدرا بود و دیگری جریان فکری آیتالله مصباحیزدی که رویکرد دیگری در فلسفه داشتند.
* آنطور که من از بیان شما فهمیدم یعنی آیتالله جوادیآملی و آیتالله مصباحیزدی، نسبت به حکمت متعالیه ۲ رویکرد متفاوت دارند؛ آیتالله جوادی در موضع منتقدان حکمت متعالیه ملاصدرا قرار نمیگیرند و آیتالله مصباحیزدی رویکرد نقادانه به حکمت متعالیه ملاصدرا داشتند؟
بله! این از تعلیقههای آیتالله مصباحیزدی بر نهایهالحکمه علامه طباطبایی مشهود است. در واقع اگر شما رحیق مختوم آیتالله جوادیآملی را با تعلیقههای آیتالله مصباحیزدی بر نهایهالحکمه مقایسه کنید، این تفاوت نگاه را متوجه میشوید. آیتالله مصباحیزدی در حوزه مسائل قرآنی، معارفی مانند فرهنگ و مسائل فرهنگی در قرآن را به جامعه تقدیم کردند و آیتالله جوادیآملی نیز تفسیر تسنیم را به طلاب و دانشپژوهان تقدیم کردند. در واقع این ۲ بزرگوار، ۲ جریان فکری فلسفی را در حوزه علمیه پایهریزی کردند که منشأ برکات و خدمات زیادی در راستای فهم و ترویج معارف اسلامی شد.
* خاطرم هست نیمه دوم دهه 80، در مسائل سیاسی بین آیتالله جوادیآملی و آیتالله مصباحیزدی اختلافنظرهایی وجود داشت، عدهای هم از این فرصت استفاده و سعی کردند فضا را غبارآلود کنند، شما که از نزدیک شاهد رابطه این ۲ بزرگوار بودید، لطفاً در این باره توضیح بفرمایید.
ببینید! خوب است ما ادب اختلافنظر را از بزرگان یاد بگیریم. با اینکه آیتالله جوادیآملی و آیتالله مصباحیزدی هم در مباحث فکری و فلسفی و هم در مباحث سیاسی با هم اختلافنظر داشتند- که این طبیعی هم هست- اما با این وجود یک رابطه قلبی دوستانه و صمیمانه هم با هم داشتند؛ فوقالعاده با هم رفیق بودند و نسبت به هم تواضع داشتند. آیتالله مصباحیزدی از آیتالله جوادیآملی به عنوان قله مباحث فلسفی یاد میکردند و ایشان را پرچمدار این حوزه میدانستند. اینگونه از ایشان یاد میکردند.
آن زمان برخی افراد که سعه صدر و تحمل دیدن این اختلاف نظرات را نداشتند، مواضع و رفتارهای نادرستی از خود بروز دادند، در حالی که این ۲ بزرگوار در نهایت احترام و ادب و دوستی و صمیمیت و محبت با هم ارتباط داشتند. این ۲ بزرگوار پرورشیافته مکتب علامه طباطبایی هستند. خوب است همه طلاب و افراد، رفتارهای این ۲ مرد بزرگ در عرصه مسائل فکری، فلسفی و اجتماعی را سرلوحه خود قرار دهند که قطعا این کار موجب رشد روحی آنان خواهد شد.
انقلاب اسلامی و معارف دینی همیشه محل تضارب آرا بوده و خواهد بود، این جامعه دینی است که باید با اسوه قرار دادن رفتار و ادب و متانت بزرگان خود مثل آیتالله جوادیآملی و آیتالله مصباحیزدی، نحوه تعامل با یکدیگر را الگوبرداری کنند.
ارسال به دوستان
آیتالله مصباح؛ نماد آیتاللهالعظمی بهجت و علامه طباطبایی
آیتالله محمود عبداللهی*: درباره شخصیت آیتالله یزدی آنچه مقام معظم رهبری گفتند جامع و کامل بود. تمام توصیفاتی را که رهبری در احوال مختلف درباره آیتالله مصباح داشتند، در ایشان میدیدیم و لمس میکردیم.
ایشان از لحاظ علمی دارای ابعاد مختلفی بودند؛ از لحاظ فقهی، استادان و فقهای بزرگی را در دورههای مختلف و طولانی درک کردند، از شاگردان مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بودند، در درسهای امام راحل سالیان سال شرکت کردند و سالهای متمادی در دروس آیتاللهالعظمی بهجت حضور داشتند، بنابراین از لحاظ فقاهت اصطلاحی حوزه، یک فقیه بزرگ بودند. در عین حال با اینکه کرسی تدریس ایشان فقه نبود اما اشتغال و استمرار ایشان به مباحث فقهی حوزوی ایشان را یک فقیه بزرگ کرده بود. در کنار این به لحاظ عرفانی و فلسفی هم ایشان یک متفکر و فیلسوف بزرگ و نمادی از مرحوم علامه طباطبایی بودند؛ به جهت همراهی ایشان با علامه طباطبایی و تلمذ از ایشان در سالهای متمادی.
خیلی از افراد و شخصیتهای گوناگون در درسهای علامه طباطبایی شرکت کردند اما مرحوم آیتالله مصباح از کسانی بودند که از جهات علمی و اخلاقی بسیار نزدیک به علامه طباطبایی بودند. آیتالله مصباح نمادی از شخصیت علامه طباطبایی بودند؛ هم در بحثهای فلسفی و هم بحثهای عقلی و اخلاقی. در کنار این بحثها، نسبت به مسائل روز و شبهاتی که مادیگرایان از قبل انقلاب مطرح میکردند، اشراف کامل داشتند و با استفاده از مباحث عقلی و فلسفی سخت در مقابل این شبهات ایستادگی کردند، در واقع تبیین موضوع و دفع شبهات میکردند. بعد دیگر اینکه آیتالله مصباح در برابر شبهات فکری و اعتقادی که لیبرالها و غربگرایان مطرح میکردند، مسلط بودند. ایشان تلاش میکردند شبهات روز را در همین ابعاد بیان کرده و از احکام دفاع کنند. بعد از انقلاب عدهای پیدا شده بودند که در برابر احکام دینی شبهه ایجاد میکردند و در مباحث اجتماعی، سلسلهای از احکام دین را مربوط به گذشته میدانستند و بیان میکردند در زمانه فعلی بایدها و نبایدهای بینالمللی حاکم است اما آیتالله مصباح در این قسمت هم سخت از احکام اسلامی دفاع کردند. در بعد انقلابی بودن هم ایشان یک انقلابی به تمام معنا بودند. از آغاز انقلاب در هستههای مخفی و زیرزمینی فعالیت میکردند. در دورهای که روزنامه و جریدهای نبود، آیتالله مصباح به همراه مرحوم آیتالله یزدی و چند نفر دیگر، جریدهای انقلابی به نام «انتقام» منتشر میکردند و به طور مخفیانه این روزنامه را مینوشتند و خودشان چاپ و منتشر میکردند و اینگونه از آغاز نهضت در مراحل مختلف همراه امام بودند. بعد از انقلاب هم در مسائل مختلف احساس وظیفه میکردند و در میدان و به روز بودند.
در بعد ولایتمداری، آیتالله مصباح از نظر فکری و تئوری درباره ولایت فقیه کار کرده بودند. کرسیهای تدریس ایشان و دفاع ایشان از ولایت فقیه با مبانی نقلی و عقلی، به پایاننامهها و تحقیقات راه پیدا کرد و منشأ و مرجع شد. به لحاظ عملی هم ایشان خودشان را موظف میکردند در زمان امام و بعد، مقام معظم رهبری، از مدافعان ولایت فقیه و ولیفقیه زمان باشند.
یک بعد دیگر حضرت آیتالله مصباحیزدی بعد اخلاقی و عرفانی بود؛ ایشان یک زاهد به تمام معنا بودند که این زهد با مرتبه شدیدی از اخلاص همراه بود. با این همه سوابق و با این جایگاه علمی ابایی نداشتند در هر جلسهای و جمعی که احساس میکردند میتوانند مدافع انقلاب باشند، حضور پیدا کنند.
در مسائل معنوی و عبادت هم نماد مرحوم امام، مرحوم آیتالله بهجت و علامه طباطبایی بودند. عنایت خاصی به توسل به اهلبیت داشتند. آیتالله مصباح از پایهگذاران تحول در حوزه بودند. آنچه بیشتر در حوزه حاکم بود، فقه و اصول بود و ایشان از کسانی بودند که منشأ تحول در حوزه با تشکیل مؤسسه در راه حق، مؤسسه باقرالعلوم و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی شدند. شاگردان ایشان از اساتید بزرگ مباحث عقلی، فلسفی و علوم انسانی هستند.
آیتالله مصباح از پایهگذاران پیوند حوزه و دانشگاه بودند و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را پایهریزی کردند که به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تبدیل شد. آیتالله مصباح یک عالم ربانی، انقلابی، قاطع، زاهد و بهروز بودند و همه فعالیتها و مجاهدتهای ایشان در چتر توحید و خدامحوری قرار داشت.
*عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نماینده مردم اصفهان در مجلس خبرگان رهبری
***
مصداق کاملی از اخلاص و عبودیت بود
آیتالله غلامرضا فیاضی*: پیش از هر چیز وفات حضرت آیتالله مصباحیزدی را به ساحت مقدس حضرت ولیعصر(عج) و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری تسلیت عرض میکنم. ایشان یکی از افسران مجموعه نظام جمهوری اسلامی بود؛ به فرمایش مرحوم آیتالله بهجت که فرموده بودند مهمترین چیز اخلاص در عمل است، اخلاصی که نهایتا منتهی به خلاصی انسان از خودش میشود، مرحوم آیتالله مصباحیزدی این فرمایش را در زندگیشان بهجد پیاده کردند و آنچه ما از ایشان ملاحظه کردیم، چیزی جز اخلاص و عبودیت خداوند نبود. در این مقام چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، در مسائل انقلاب تا آنجا که در وسعشان بود در خدمت انقلاب و نهضت بودند و انواع کارهای سنگین فرهنگی را به عهده گرفتند و امیدواریم خداوند به همه ما این عنایت را بفرماید که بتوانیم از این الگوی زیبا سرمشق بگیریم و در زندگی جوری عمل کنیم که مورد رضایت حضرت ولیعصر باشیم. مهمترین ویژگی این استاد فقید را همانطور که گفتم میتوان در «بنده صالح و مخلص» بودن توصیف کرد. رهبر انقلاب در تعبیری از ایشان با عنوان علامه یاد کرده بودند، عبارتی که اساسا به شخصی گفته میشود که در رشتههای علوم اسلامی صاحب نظر و دارای جایگاه رفیعی باشد؛ این عبارت نشان از جایگاه والای علمی ایشان دارد. خداوند به ما توفیق داد در خدمت چنین استادی باشیم.
* رئیس هیأت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی عضو جامعه مدرسین
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از راهکارهای مجلس برای کاستن از کسری بودجه گزارش میدهد
تراز مجلس بر بودجه دولت
گروه اقتصادی: پس از تصویب کلیات لایحه بودجه سال 1400 در کمیسیون تلفیق مجلس، مباحث مطرح در بودجه بیشتر بر راهکارهای کاستن از کسری منابع پایدار متمرکز شد. سهم اندک درآمدهای پایدار از کل منابع بودجه و رشد تصاعدی وابستگی دولت به «استقراض» و «فروش نفت» برای تامین مالی خود در بودجه سال 1400، چشمانداز خطرناکی از آینده اقتصاد ایران ترسیم کرده است؛ چشماندازی که با کسری بودجه هنگفت دولت در سال 1400 آغاز میشود و تبعات آن به شکل تورم افسارگسیخته دامن اقتصاد کشور و بویژه اقشار کمدرآمد را خواهد گرفت. این مسائل در لایحه بودجه سال 1400 باعث شده تا در هفتههای اخیر و بویژه پس از تصویب کلیات لایحه بودجه در کمیسیون تلفیق، مباحث نمایندگان، کارشناسان و مراکز کارشناسی بر ارائه راهکارهایی برای کاستن از کسری بودجه سال 1400 و تخفیف تبعات اقتصادی آن متمرکز باشد. در همین راستا طی هفتههای اخیر پیشنهادات متعددی برای حل مساله کسری بودجه ارائه شده است. از جمله مهمترین و پرتکرارترین این راهکارها میتوان به «اصلاح نرخ ارز مبنای محاسبه حقوق ورودی»، «اصلاح درآمد مالیات بر ارزش افزوده و خانههای خالی»، «وضع عوارض بر برخی تراکنشهای بانکی»، «حذف معافیت مالیات بر ارزشافزوده مناطق آزاد و ویژه» و «اصلاح درآمد صادرات فرآوردههای نفتی در تبصره 14» اشاره کرد.
کلیات لایحه بودجه سال 1400 هفته گذشته در کمیسیون تلفیق مجلس تصویب شد. در حالی که تا پیش از تصویب کلیات بودجه در کمیسیون تلفیق، رد کلیات لایحه بودجه به عنوان یک انتخاب جدی برای این کمیسیون مطرح بود، در نهایت تصمیم اعضای این کمیسیون بر این شد اعمال اصلاحات در لایحه بودجه بر عهده مجلس باشد. از همین رو کمیسیون تلفیق با تصویب کلیات لایحه بودجه، خود را برای اعمال تغییرات اساسی در این لایحه آماده کرده است. با این حال ایرادات متعدد و اساسی لایحه بودجه، فرآیند اصلاح بودجه را سخت و پیچیده کرده است. کمیسیون تلفیق با تصویب کلیات لایحه بودجه اکنون ناگزیر به انجام اصلاحاتی است که دولت باید آنها را در لایحه اعمال میکرد. از همین رو و با توجه به اشکالات متعدد لایحه بودجه، کار کمیسیون تلفیق برای اصلاح اساسی آن دشوار و زمانبر خواهد بود. با این حال طی هفتههای اخیر و پس از تقدیم لایحه بودجه، بسیاری از کارشناسان، نمایندگان مجلس و مراکز پژوهشی، راهکارهای مختلفی را برای اصلاح بودجه مطرح کردهاند. در ادامه به برخی راهکارهای مهم جبران کسری بودجه 1400 که در عین درآمدزایی بالا، موجب تشدید فشارهای اقتصادی به زندگی عموم مردم نمیشود، میپردازیم.
* اصلاح نرخ ارز؛ مبنای محاسبه حقوق ورودی
با آنکه بخش اعظم واردات کشور با نرخ ارز نیما انجام میشود، مبنای محاسبه حقوق ورودی همه کالاها همچنان نرخ ارز 4200 تومانی است. این در حالی است که در نظر گرفتن نرخ ارز ترجیحی به جای نرخ ارز نیمایی در این محاسبات، علاوه بر کاهش درآمد چشمگیر دولت، نرخ مؤثر حقوق ورودی را نیز کاهش داده و در نتیجه، نرخ حمایت مؤثر از کالای داخلی در مقابل کالای وارداتی عملا به حدود یکچهارم کاهش یافته است. اگر مجلس دولت را مکلف کند حقوق ورودی تمام کالاهای وارداتی با نرخ ارز نیمایی محاسبه شود و همچنین مجوز کاهش «حداکثر» 50 درصدی تعرفه حقوق ورودی کالاها را به دولت بدهد تا تورم ناشی از این اقدام کنترل شود، «حداقل» 70 هزار میلیارد تومان به درآمدهای دولت اضافه میشود، بدون آنکه به زندگی عموم مردم فشاری وارد شود.
* اصلاح درآمد مالیات بر ارزش افزوده و خانههای خالی
کارشناسان اعتقاد دارند اگر ماده 11 قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مؤدیان که مهلت اجرای آن توسط بانک مرکزی تا اوایل آبانماه امسال بود، به صورت کامل اجرا شود و پرونده مالیاتی برای همه دارندگان دستگاههای کارتخوان بانکی یا درگاههای پرداخت الکترونیکی تشکیل شود، گام بزرگی در راستای مبارزه با فرار مالیاتی برداشته میشود و درآمد دولت از محل مالیات بر ارزش افزوده «حداقل» 30 هزار میلیارد تومان افزایش مییابد. همچنین با توجه به ابلاغ قانون جدید اخذ مالیات بر خانههای خالی در هفتههای اخیر و 12 برابر شدن ضریب اخذ مالیات از این خانهها مطابق این قانون، انتظار میرود شاهد اجرایی شدن این قانون در سال آینده باشیم. بر اساس محاسبات انجام شده، درآمد دولت از محل این مالیات در سال آینده «حداقل» 40 هزار میلیارد تومان افزایش مییابد.
* وضع عوارض بر برخی تراکنشهای بانکی
با وضع عوارض بر انواع تراکنشهای بانکی در کنار کسب درآمد برای دولت، جریان مالی در کشور طبق شماره حسابها، کدهای ملی و اشخاص حقوقی برای نهادهای مرتبط مانند سازمان امور مالیاتی شفاف خواهد شد و در نتیجه، یکی از لوازم اصلی برای برخورد با فرار مالیاتی، قاچاق و... فراهم میشود. البته از آنجا که از تراکنشهای کارت به کارت و خرد، کارمزد دریافت میشود، این عوارض صرفا بر ۳ نوع تراکنش پایا، ساتنا و چکاوک اعمال میشود. درآمد ایجاد شده از این محل برای دولت «حداقل» 10 هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود.
* حذف معافیت مالیات بر ارزش افزوده مناطق آزاد و ویژه
مناطق آزاد و ویژه اقتصادی باید همانند سرزمین اصلی مشمول مالیات و عوارض قانون مالیات بر ارزش افزوده شود، زیرا اعمال این معافیت مالیاتی نه تنها هیچ توجیهی ندارد، بلکه زمینهساز فرار مالیاتی در کشور میشود. اگر این اتفاق بیفتد، پیشبینی میشود «حداقل» 10 هزار میلیارد تومان درآمد برای دولت ایجاد شود.
* اصلاح درآمد صادرات فرآوردههای نفتی در تبصره 14
در سالهای اخیر با توجه به افزایش قیمت بنزین و کاهش مصرف داخلی در کنار راهاندازی کامل پالایشگاه ستاره خلیجفارس، امکان صادرات گسترده بنزین برای کشورمان فراهم شد و در نتیجه، حجم صادرات فرآوردههای نفتی کشور از 500 هزار بشکه در روز به 700 هزار بشکه رسید. با توجه به این موضوع و همچنین قیمت 40 دلاری نفت و محاسبه این درآمدها با نرخ ارز نیمایی، میزان درآمدهای ناشی از صادرات فرآوردههای نفتی در جدول منابع هدفمندی در تبصره 14 لایحه بودجه، «حداقل» 60 هزار میلیارد تومان افزایش مییابد.
صرفا با تصویب همین راهکارها، بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به درآمدهای دولت اضافه میشود و عملا کسری بودجه سال آینده که بعد از نامه رهبر معظم انقلاب به رئیسجمهور درباره سهم صندوق توسعه ملی از منابع نفتی در لایحه بودجه 1400، به بیش از 200 هزار میلیارد تومان رسیده است، جبران خواهد شد. حال باید دید کمیسیون تلفیق مجلس در جریان بررسی لایحه بودجه 1400 حاضر به تصویب کدام پیشنهادها برای اصلاح اساسی این لایحه خواهد شد و کسری بودجه لایحه بودجه 1400 چقدر کاهش خواهد یافت.
ارسال به دوستان
پیکر علامه مصباحیزدی پس از اقامه نماز توسط رهبر انقلاب، در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) تشییع و درحرم مطهر امام رضا(ع) طواف داده شد
وداع با حکیم مجاهد
یادداشتهایی از آیتالله غلامرضا فیاضی و آیتالله محمود عبداللهی و گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادیآملی
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای در پیامی، درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله مصباحیزدی را تسلیت گفتند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر حضرت آیتالله خامنهای، متن پیام رهبر حکیم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله آقای حاجشیخ محمدتقی مصباحیزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه علمیه و حوزه معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویایی در اظهار حق و پای بااستقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار، و در حضور انقلابی در همه میدانهایی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسایی و پرهیزکاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلندمدت است.
اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان عالم و صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلم بزرگ و به حوزه علمیه تسلیت عرض میکنم و علو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیدعلی خامنهای
۱۳ دیماه ۱۳۹۹
***
حضرت آیتالله العظمی خامنهای صبح روز گذشته با حضور در کنار پیکر آیتالله مصباحیزدی، ضمن قرائت نماز و فاتحه با آن برادر قدیمی و حکیم مجاهد وداع کردند. گفتنی است آیین وداع با پیکر مطهر آیتالله مصباحیزدی روز گذشته در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد. در این مراسم، پیکر مطهر این عالم ربانی در حرم مطهر تشییع و سپس گرد مضجع حرم حضرت سیدالکریم و امامزادگان واجبالتعظیم مدفون در این آستان طواف داده شد. پیکر مطهر آیتالله مصباحیزدی پس از اقامه نماز توسط آیتالله محمدیریشهری، تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و پایان مراسم برای طواف حرم امام رضا(ع) به مشهد منتقل شد.
آیتالله محمدتقی مصباحیزدی، مجتهد، فیلسوف، مفسر قرآن و از اساتید حوزه علمیه قم عصر جمعه (12دیماه 99) در 86 سالگی در یکی از بیمارستانهای تهران دعوت حق را لبیک گفت. آیتالله مصباحیزدى سال 1313 هجرى شمسى در شهر یزد دیده به جهان گشود. این عالم فرزانه 15 سال در درس فقه آیتالله العظمی بهجت شرکت داشت.
آیتالله مصباحیزدى در مقابله با رژیم منحوس پهلوى نیز حضورى فعال داشت که از آن جمله، همکارى با شهید دکتر بهشتى، شهید باهنر و حجتالاسلاموالمسلمین هاشمیرفسنجانى است و در این بین، در انتشار ۲ نشریه با نامهاى «بعثت» و «انتقام» نقش داشت که تمام امور انتشاراتى اثر دوم نیز بر عهده ایشان بود.
سپس در اداره مدرسه حقانى به همراه آیتالله جنتى، شهید بهشتى و شهید قدوسى فعالیت داشت و حدود 10 سال در آن مکان به تدریس فلسفه و علوم قرآنى پرداخت. از آن پس، قبل و بعد از انقلاب شکوهمند اسلامى با حمایت و ترغیب امام خمینى قدسسره، چندین دانشگاه، مدرسه و مؤسسه راهاندازى کرد که از مهمترین آنها مىتوان در بخش آموزش از مؤسسه در راه حق، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه و بنیاد فرهنگى باقرالعلوم نام برد.
ایشان تاکنون ریاست مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى رحمهالله علیه را از جانب مقام معظم رهبرى بر عهده داشت. آیتالله مصباحیزدى سال 1369 به عنوان نماینده دومین دوره مجلس خبرگان رهبری از استان خوزستان، و پس از آن نیز در دورههای سوم و چهارم این مجلس از سوی مردم تهران به نمایندگی برگزیده شد. ایشان داراى تألیفات و آثار متعددى در زمینههاى فلسفه اسلامى، الهیات، اخلاق و عقاید است.
***
آیتالله العظمی مکارمشیرازی با صدور پیامی رحلت آیتالله مصباحیزدی را تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: خبر رحلت عالم ربانی، مجاهد خستگیناپذیر حضرت آیتالله آقای حاجشیخ محمدتقی مصباح موجب تأثر و تاسف گردید. عالمی فرزانه، فاضل و باتقوا که همواره از نظام اسلامی دفاع نمود. شاگردان فاضلی تربیت کرد و سخنرانیهای بسیار سودمندی داشت و زندگی او سراسر خدمت به اسلام و مکتب اهلبیت(ع) بود.
***
آیتالله سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، در پیامی رحلت آیتالله مصباحیزدی را تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: این عالم ربانی که از ارکان تبیین و ترویج حکمت متعالیه اسلامی در دوران معاصر و از وارثان مبرز علامه طباطبایی به شمار میرفت، در وادی سلوک اخلاقی و عرفانی نیز در مقام همنشینی با بزرگان اخلاق و عرفان همچون مرحوم آیتالله بهجت، خود به استادی بزرگ و هدایتگر در عرفان و اخلاق عملی مبدل شد تا هدایتگر هزاران جان عاشق به سمت معبود باشد. اما شأن و رتبه عالی آیتالله مصباحیزدی در حکمت، فقه، عرفان و اخلاق که به تعبیر رهبر معظم انقلاب خلأ علامه طباطبایی و شهید مطهری را در دوران ما پر میکند، موجب نشد این معلم بزرگ به درس و بحث بسنده کند، بلکه آنچه را در مقام علم آموخته بود، در مقام عمل در دفاع از انقلاب اسلامی و رکن رکین ولایت فقیه بذل کرد. *** محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی هم در پیامی ارتحال آیتالله محمدتقی مصباحیزدی را تسلیت گفت. در بخشی از پیام قالیباف آمده است: این روحانی بزرگوار به دلیل اهمیت گسترش حوزههای فکری و اندیشههای دینی با راهاندازی مراکز و مؤسسات از جمله مؤسسه در راه حق، بنیاد فرهنگی باقرالعلوم و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره) در زمینه پژوهش دین و تربیت طلاب و علاقهمندان به دروس دینی و حوزوی، سهم فراوانی در پاسداری از حریم اسلام و شعائر اهلبیت علیهمالسلام در طول سالهای گذشته داشتند که حاصل آن تربیت و معرفی چندین چهره شاخص و برجسته در این عرصه بود. ایشان با ایستادگی در مقابل هجمه شبهات نامنصفانه دشمنان در سراسر حیات پربرکت خویش، نقشی موثر در تبیین مبانی و اصول انقلاب اسلامی ایفا کردند. ***
حسن روحانی، رئیسجمهور نیز با تسلیت رحلت آیتالله محمدتقی مصباحیزدی پیامی صادر کرد. متن پیام تسلیت حسن روحانی به این شرح است: درگذشت آیتالله محمدتقی مصباحیزدی، از استادان برجسته حوزه علمیه و بنیانگذار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) موجب تأثر و اندوه گردید.
اینجانب این ضایعه را به حوزههای علمیه، علمای اعلام، شاگردان، علاقهمندان و بویژه بیت مکرم آن مرحوم تسلیت میگویم و از درگاه خداوند رحمان برای ایشان رحمت و مغفرت و برای عموم بازماندگان صبر و سلامتی مسألت دارم.
***
آیتالله العظمی علوی گرگانی نیز به مناسبت ارتحال عالم ربانی، آیتالله مصباحیزدی پیام تسلیتی صادر کرد.
در بخشی از پیام ایشان آمده است: تألیف کتب متعدد در زمینه قرآنی، کلامی، فلسفی، اخلاقی و اعتقادی و تربیت شاگردان وارسته همچنین مبارزه با خط انحراف اعتقادی در جامعه و تبیین معارف اسلام و انقلاب و حمایت از ولایت فقیه و حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه، مجلس خبرگان رهبری و مجمع جهانی اهلبیت علیهمالسلام گوشهای از خدمات ارزشمند ایشان است.
***
آیتالله العظمی نوریهمدانی از مراجع عظام تقلید با صدور پیامی، ارتحال آیتالله محمدتقی مصباحیزدی را تسلیت گفت. در بخشی از پیام مرجع تقلید شیعیان آمده است: درگذشت آن عالم متقی بیشک ثلمه عظیمی است که براحتی جبران نخواهد شد. اعلمیت ایشان در ابعاد مختلف، تواضع و اخلاص، تقوا و زمانشناسی و صراحت لهجه در دفاع از ارزشهای اسلام و انقلاب، موجب برجستگی آن مرحوم بود. تربیت شاگردان فراوان و تأسیس مرکز علمی و پژوهشی امام خمینی رحمتاللهعلیه و آثار قلمی متعدد و مناظرههای مستدل و محکم از خصوصیات ویژه ایشان بود و در بیان دیگر، مرحوم آیتالله مصباح سراسر عمر باارزش خود را در راه ترویج مکتب اهلبیت علیهمالسلام سپری کرد و از هیچ کوششی دریغ نکرد و میتواند به عنوان یک الگوی ارزنده برای طلاب محترم باشد.
***
حزبالله لبنان با صدور بیانیهای رحلت این فقیه مجاهد را تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: امت اسلام فقیهی بزرگ، اندیشمندی اسلامی و عارفی والامرتبه از اولیای صالح و مخلص، آیتالله مصباحیزدی را از دست داد. این فقیه مجاهد همه عمر شریفش را در راه خدمت به اسلام نابمحمدی، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، بیداری امت، اصحاب مقاومت و مجاهدان جهان سپری کرد و مجاهدان ما در لبنان نیز از عنایت و دعا و حمایت ایشان در همه مراحل بهره بسیار بردند. ***
آیتاللهالعظمی جوادیآملی نیز در پیامی، ارتحال عالم مجاهد، جامع معقول و منقول، استاد مسلم حوزههای علمیه، آیتالله حاجمحمدتقی مصباحیزدی را تسلیت گفت. بخشی از پیام ایشان بدین شرح است: ارتحال عالم مجاهد، جامع معقول و منقول، استاد مسلم حوزههای علمیه، آیتالله حاجمحمدتقی مصباحیزدی را به رهبر معظم انقلاب و مراجع عظام تقلید و شاگردان و عموم علاقهمندان تسلیت، علو درجه آن متفکر راحل و صبر جمیل و اجر جزیل بیت مکرم ایشان از خدای سبحان مسألت میشود.
***
آیتالله العظمی صافیگلپایگانی نیز در پی ارتحال آیتالله مصباح، پیام تسلیتی صادر کرد. در بخشی از این پیام آمده است: رحلت عالم ربانی آیتالله آقای حاجشیخ محمدتقی مصباحیزدی موجب تاثر گردید؛ شخصیتی که با تلاش و جدیت خود به مراتب بالای فضل و علم در حوزه علمیه رسید و به مقام استادی برجسته حوزه نایل گردید. تأسیس مراکز علمی و مذهبی و مشارکت در تشکیل آنها، مانند مرکز فرهنگی- مذهبی وزین «در راه حق»، سخنرانیهای ایشان از نیم قرن پیش در حوزه علمیه قم، و تفکر ولایی و مبارزه با بدعتها در آن زمان و بعد از آن، همه نشان از شدت ارادت به نشر معارف نورانی اهلالبیت(ع) و روحیه حماسی و جهادی او دارد.
***
توصیف آیتالله العظمی بهجت درباره آیتالله مصباح
از بزرگانى که آیتالله مصباح در سالهاى نوجوانی با ایشان آشنا شد، آیتالله العظمی بهجت بود. منزل آیتالله کنار مدرسه حجتیه قرار داشت و معمولا در رفتوآمدها بویژه صبحها که ایشان از حرم بازمىگشتند، در کوچه با ایشان برخورد مىکرد. مدتى گذشت و از دوستان شنید آیتالله بهجت از نظر علمى بسیار برجستهاند و سالهاى قبل، از شاگردان ممتاز آقاى بروجردى بودهاند، همچنین از نظر اخلاقى و معنوى برگزیده و اهل مقاماتند و در نجف از شاگردان عارف کامل، مرحوم سیدعلى آقاى قاضى بودهاند که دیگر شاگردان آن مرحوم، از مقامات عالى معنوى او خبر مىدادهاند. این اوصاف، محمدتقى را که همیشه تشنه فضیلت و معنویت بود، ترغیب کرد از چنین شخصیتى بهره برد ولى از آنجا که آیتالله بهجت به آسانى کسى را نمى پذیرفت، با عدهاى از دوستان تصمیم گرفتند براى تقویت بنیه فقهىشان از ایشان بخواهند به طور خصوصى براى آنان فقه بگوید و به این طریق بتوانند از خصوصیات اخلاقى ایشان نیز بهره گیرند. آیتالله بهجت پذیرفتند و درس فقه پربارى همراه با دقت نظرهاى کمنظیر و استقلال رأى تحسینبرانگیز ارائه فرمودند. شیخ محمدتقى مدت 15 سال در آن درس شرکت کرد که این آشنایى 15 ساله، زمینه ارتباط و علاقه هر چه بیشتر استاد و شاگرد را فراهم کرد و رفتهرفته استاد نیز به استعداد و نبوغ علمى و اخلاقى شاگرد خود پى برد و این امر سبب شد آیتالله بهجت، او را در مقام مدرس اخلاق به مردم معرفى کند. حجتالاسلام والمسلمین مرتضى آقاتهرانى در این باره مىگوید: قبل از پیروزى انقلاب، عدهاى از بازاریان قم خدمت آیتالله بهجت آمده و از ایشان درخواست کرده بودند خودشان یا یک نفر از روحانیون مورد تأییدشان یک درس اخلاق برگزار کنند. آیتالله بهجت فرموده بودند جناب آقاى مصباحیزدى در این زمینه مورد تأیید من است. بروید از ایشان بخواهید و من هم از ایشان مىخواهم درس اخلاق را برگزار کنند. این درس اخلاق تا مدتها در منزل مرحوم اسلامى در قم که بعدا به حسینیه یا مسجد تبدیل شد، ادامه داشت.
ارسال به دوستان
توهین نشریه حامی ظریف به شهید سلیمانی
این صدا خاموش باد
گروه سیاسی: درست در روزهایی که نخستین سالگرد شهادت سرداران مقاومت باعث ایجاد یک همصدایی در میان آحاد ملت ایران و برگزاری بزرگداشت شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس به شیوههای گوناگون در حال انجام است، یکی از مجلات اصلاحطلب که ید طولایی در انتشار مطالب همسو با منافع و مواضع کاخ سفید دارد، اقدام به انتشار شماره جدید خود با تیتری توهینآمیز در توصیف شهید سلیمانی کرد.
هفتهنامه «صدا» که مدتی است تبدیل به ارگان رسانهای حزب اصلاحطلب «اتحاد ملت ایران» شده است، در جدیدترین شماره خود با استفاده از تیتر «میراث ترور» در کنار تصویر شهید حاجقاسم سلیمانی، عملا ادعاهای قاتلان این سردار ملی را در قالب موضع خود بیان کرده است. البته این رسانه اصلاحطلب و حامی ظریف که همزمان با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا فعالیت تبلیغاتی خود برای وزیر امور خارجه را شروع کرده، پیش از این نیز با اتخاذ مواضع ضدملی تبدیل به نسخه مکتوب «صدای آمریکا» شده بود.
این جریده هتاک پیش از این اردیبهشت سال98 همزمان با تهدیدات دولت ترامپ مبنی بر حمله نظامی به کشورمان، با انتشار تصاویر ناوگان دریایی و نیروی هوایی آمریکا روی جلد خود (که بیش از هر چیز یادآور انتشار یک بولتن تبلیغاتی بود) و درج تیتر «دوراهی جنگ و صلح» به پوشش خط مورد نظر ترامپ در فضای افکار عمومی پرداخت. نشریهای که در دوره ترامپ با حرکت روی خط هراسآفرینی به دنبال تحمیل عقبنشینی به کشورمان بود، حالا با روی کار آمدن دولت دموکرات در واشنگتن، خط تسلیم را با ادبیات جدیدتری پیگیری میکند. تلاش هدفمند هفتهنامه اصلاحطلب «صدا» برای تئوریزه کردن خط تسلیم چند ماه پیش در حاشیه انتشار تصویر تحقیر رئیسجمهور صربستان در مقابل ترامپ برجستهتر شد، تا جایی که این هفتهنامه در مطلبی با عنوان «ناسیونالیسم وارونه» نوشت: «اما آیا واقعا اقداماتی از جنس نشستن رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او و ملتش دانست؟ حتی فرض کنیم ادعای روسیه و راستگرایان درست باشد و سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک بره مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است. آیا اگر منافع صربستان چنین اقتضا کند باید اقدام رئیسجمهور این کشور را تمسخر کرد؟ یا باید آن را شجاعتی اخلاقی و عقلانیتی سیاسی خواند که در جهت بهبود موقعیت بینالمللی و کسب منافع اقتصادی اتخاذ شده است؟»
نظر انداختن به این مصادیق (که البته ادامهدار است) کفایت میکند تا عمق تفکر ذلتطلبانه این نشریه اصلاحطلب که تلاش مجدانهای برای طرح نام محمدجواد ظریف به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری خود دارد عیان شود. توهین آشکار به شهید سلیمانی که نمادی از عزت ایرانیان در برابر تهاجم خارجی و نیروهای تکفیری است، از سوی رسانه و جریانی که بیشترین تلاش و اهتمام خود را بر نهادینه کردن ذلتطلبی مقابل آمریکا استوار کرده است هر چند امری طبیعی است، اما مسالهای که نباید براحتی از کنارش عبور کرد سکوت مقامات دولتی و در رأس آن وزیر امور خارجه در مواجهه با اقدامات ضدملی رسانههای حامی خود است. سکوت ظریف و دیگر مقامات دولتی در برابر این توهین آشکار با هر نیتی که باشد تنها منجر به عادیسازی رفتارهای اینچنینی و متعاقب آن انباشت خشم اجتماعی به علت توهین به این قهرمان ملی میشود.
ارسال به دوستان
امروز عراقیها برای مطالبه اجرای مصوبه اخراج نظامیانآمریکایی از کشورشان تظاهرات میکنند
خیزش مردم عراق علیه آمریکا
گروه بینالملل: مردم عراق در نخستین سالروز شهادت سرداران مقاومت امروز در استانهای مختلف این کشور با برگزاری تظاهرات ضدآمریکایی خواستار خروج نظامیان آمریکایی از عراق خواهند شد. این تظاهرات میلیونی که قرار است در بغداد و استانهای مهمی نظیر بصره و ذیقار برگزار شود با شعار «شهادت و حاکمیت» برگزار خواهد شد و گام محکمی در مقابله با اقدامات مرموز و نگرانکننده درباره توافقهای امنیتی با آمریکا خواهد بود.
* اهمیت راهپیمایی امروز
طی روزهای گذشته پس از آنکه عمده جریانهای سیاسی عراقی به اشکال مختلف خواستار اجرای مصوبه پارلمان و اخراج نظامیان آمریکا از عراق شدند، اکنون برگزاری تظاهرات میلیونی مردم عراق در نخستین سالگرد شهادت سرداران مقاومت با محوریت مطالبه اخراج نظامیان آمریکایی، موید این پیام خواهد بود که جامعه عراق در همه بخشها بر سر مساله استقلال و حاکمیت این کشور و اخراج نیروهای اشغالگر از کشورشان متحد هستند. سال گذشته هم پس از این عملیات تروریستی تظاهرات گستردهای در استانهای مهم عراق از جمله دیاله، کربلا، بغداد و بصره برگزار شد که در آن شعارهایی در نفی حضور آمریکا در عراق سر داده شد.
* مصوبه پارلمان عراق درباره اخراج آمریکاییها
سال گذشته در پی عملیات تروریستهای آمریکایی که منجر به شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در فرودگاه بغداد شد، پارلمان عراق قطعنامه اخراج نظامیان آمریکایی از خاک این کشور را تصویب کرد. بر اساس مصوبه پارلمان عراق، دولت ملزم شد درخواست کمک از ائتلاف بینالمللی ضدداعش در سال 2016 را به دلیل پایان عملیات نظامی و جنگی در عراق و تحقق پیروزی در این کشور لغو و برای پایان دادن به همه نوع حضور نیروهای خارجی در خاک این کشور اقدام کند و از هرگونه استفاده از آسمان عراق به هر دلیل جلوگیری به عمل آورد. جلسه پارلمان عراق درباره تصویب این طرح با حضور محمد الحلبوسی و عادل عبدالمهدی (نخست وزیر پیشبرد امور در آن زمان) به همراه 180 نماینده پارلمان برگزار شد. منابع آگاه در آن زمان به رسانهها اعلام کردند آمریکاییها از صبح روز قبل از برگزاری جلسه با رایزنیهای گسترده به دنبال لغو آن بودند اما جلسه با اکثریت و رأی قاطع نمایندگان مجلس برگزار شد.
* اخراج آمریکاییها پیام مردم عراق در تظاهرات امروز
به گزارش «وطن امروز» به نقل از پایگاه خبری المعلومه، مردم عراق امروز در بغداد و استانهای مختلف عراق به مناسبت نخستین سالگرد شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس راهپیمایی ضدآمریکایی برگزار خواهند کرد. در همین ارتباط «محمد البلداوی» نماینده فراکسیون پارلمانی «الصادقون» درباره این راهپیمایی بزرگ به المعلومه گفت: هدف از این تظاهرات بزرگ که در بغداد و سایر استانهای عراق در سالروز شهادت فرماندهان پیروزی برگزار خواهد شد، اعلام مخالفت مردم عراق با حضور نیروهای آمریکایی در این کشور و به منزله یک سیلی به صورت دولت شکستخورده ترامپ است. البلداوی تصریح کرد: این تظاهرات یک پیام مردمی خواهد بود که فحوای آن درخواست حفظ حاکمیت کشور و انتقام خون همه شهداست و بیانگر احساس ملی حقیقی ملت عراق در رد حضور نیروهای خارجی در خاک کشورشان است. پایگاه خبری صابریننیوز نیز طی اطلاعیهای مکانهای مشخص شده برای تجمع در بغداد و سایر استانهای عراق برای این تظاهرات را اعلام کرد. بر اساس این گزارش، این تظاهرات که با شعار «شهادت و حاکمیت» برگزار خواهد شد، در بغداد در میدان «التحریر» برگزار میشود. پیشتر مقامات سازمان حشدالشعبی عراق اعلام کرده بودند از چند روز پیش از سالروز شهادت فرماندهان مقاومت، چندین مراسم در ۲ بخش رسمی و مردمی تدارک دیده شده است. شعار «شهادت و حاکمیت» نیز به عنوان شعار اصلی نخستین سالروز بزرگداشت فرماندهان شهید انتخاب شده تا بر ضرورت اخراج اشغالگران و بازپسگرفتن حاکمیت عراق تاکید شود. «ابوضیاء الصغیر» مسؤول دفاتر حشدالشعبی در استانهای عراق چندی پیش گفته بود: مهمترین برنامه تدارک دیده شده برای بزرگداشت سالروز شهادت فرماندهان پیروزی بر تروریسم، راهپیمایی میلیونی مردمی در بغداد است که طی آن بر اخراج فوری نیروهای آمریکایی از خاک عراق تاکید خواهد شد. «احمد الاسدی» رئیس فراکسیون «السند الوطنی» عراق نیز گفته است ملت عراق بار دیگر با حضور میلیونی خود بر این خواست ملی برای اخراج نیروهای اشغالگر تاکید خواهند کرد.
* درخواست لغو توافق کاظمی با آمریکا
همزمان با نخستین سالگرد ترور سرداران مقاومت و افزایش مخالفتها با حضور نظامیان آمریکایی در عراق، جریانهای سیاسی مهم عراقی خواستار اجرای مصوبه پارلمان در رابطه با اخراج نظامیان آمریکایی از عراق و همچنین لغو توافقنامه امنیتی با آمریکا شدند. روز جمعه «هادی العامری» رئیس ائتلاف فتح در مجلس عراق ضمن اشاره به این مساله که آمریکا و بازماندگان رژیم بعث در پشت پرده اغتشاشات و آشوبهای سال 2019 بودند تا جنگ شیعی-شیعی به راه اندازند، بر لزوم اخراج عناصر تروریست آمریکایی از عراق تاکید کرد. در همین راستا دیروز «ریاض المسعودی» نماینده ائتلاف سائرون یکی از ۲ جریان سیاسی بزرگ پارلمان عراق با اشاره به توافقنامه راهبردی عراق با آمریکا گفت: این توافقنامه هیچ نتیجهای نداشته و ضرورت دارد لغو شود. المسعودی در مصاحبه با وبگاه المعلومه، همچنین بر ضرورت بینالمللی کردن پرونده ترور شهیدان مقاومت در صورت عدم اقدام جدی دولت «مصطفی الکاظمی» در این باره تأکید کرد. او افزود: توافقنامه چارچوب راهبردی امضاشده با آمریکا هیچ نتیجهای را حاصل نکرده، بلکه محدودیتی برای عراق در زمینه امضای هر گونه توافقنامه راهبردی با یک کشور دیگر ایجاد کرده است، لذا ضروری است این توافقنامه لغو شود. نماینده ائتلاف سائرون همچنین تأکید کرد: دولت باید هر چه سریعتر تجاوز آمریکا علیه فرماندهان پیروزی در فرودگاه بغداد را پیگیری کند و اگر این کار را نکند، در آن صورت این قضیه برای رسیدگی و احقاق حق به دادگاههای بینالمللی ارجاع خواهد شد. المسعودی همچنین اظهار داشت: دولت مصطفی الکاظمی موضع روشنی در قبال حضور آمریکا نداشته و سعی دارد مصوبه پارلمان درباره اخراج نظامیان آمریکا از عراق را به تعویق بیندازد.
* مجلس اعلای اسلامی عراق: قاتلان باید بازخواست شوند
مجلس اعلای اسلامی عراق هم در کنار دیگر جریانهای سیاسی این کشور خواستار اخراج نظامیان آمریکا از عراق و اجرای مصوبه پارلمان این کشور شد. بر این اساس «شیخ همام حمودی» رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق در بیانیهای اعلام کرد: دلیل ترور فرماندهان مقاومت فرماندهی شجاعانه آنها در شکست دادن داعش بود که مهمترین تکیهگاه پروژه صهیونیستی و نقشههای قدرتهای استکباری برای ویران کردن عراق و کشورهای منطقه و استعمار مجدد آنها بود. وی افزود: روشی که نیروهای آمریکایی عملیات ترور فرماندهان مقاومت انجام دادند، همانطور که مرجعیت عالی دینی آن را توصیف کرد، بیانگر تروریسم دولتی به تمام معناست. این روش همچنین بیانگر نقض آشکار حاکمیت ملی عراق و اقدامی است که در خدمت گروههای تروریستی و پروژه داعش است که این ۲ شهید، افتخار فرماندهی نبرد و شکست آنها و خنثیسازی نقشههای کسانی را داشتند که دل به این گروه بسته بودند. شیخ حمودی گفت: لذا این امر ایجاب میکند همه جریانهای میهنپرست، دولت آمریکا را مجرم بدانند و از آن بخواهند عذرخواهی رسمی کند و قاتلان را بازخواست کند. این امر همچنین تلاش مجدانه برای پایان دادن به حضور نظامی آمریکا مطابق تصمیم پارلمان را ایجاب میکند.
* شناسایی 40 متهم در پرونده شهدای مقاومت
یک مقام سازمان حشدالشعبی اعلام کرد طی روزهای آتی خبرهایی درباره متهمان پرونده ترور فرماندهان پیروزی بر تروریسم توسط دستگاه قضایی عراق خواهد رسید. «مهند العقابی» مدیر رسانهای سازمان حشدالشعبی با اعلام این خبر گفت در پرونده ترور فرماندهان پیروزی بر تروریسم (شهیدان سلیمانی و المهندس)، ۴۰ متهم وجود دارد که از جمله آنها شماری عراقی و آمریکایی هستند. وی با بیان اینکه دستگاه قضایی عراق در پرونده ژنرال سلیمانی تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار گرفته است، گفت: «با این حال دستگاه قضایی عراق عملکرد فوقالعادهای برای شناسایی متهمان داشته است که طی روزهای آتی درباره آنها خبرهایی خواهد رسید».
ارسال به دوستان
اذعان چندین باره چهرههای سینمایی به رشد شگفتانگیز سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی
سینمای ایران سینمای انقلاب
گروه فرهنگ و هنر: پخش قسمت تازه برنامه اینترنتی «همرفیق» و طرح موضوعاتی در ارتباط با رشد سینمای ایران در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی میهمان این برنامه، موضوعی بود که باعث شد یک بار دیگر مساله نسبت سینما با انقلاب اسلامی مورد توجه رسانهها قرار گیرد. فاطمه معتمدآریا که از جمله بازیگران باسابقه سینمای بعد از انقلاب است، در سخنانی در این برنامه با اشاره به تاثیری که پیروزی انقلاب اسلامی و فضای ایجادشده بعد از آن بر رشد و اعتلای سینمای ایران داشت، گفت: «به سینمای ایران بعد از انقلاب اجازه رشد داده شد. انصافا در دهههای 60 و 70 سینمای ایران مثل بمب در جهان منفجر شد». او البته در ادامه خطاب به سیدشهاب حسینی، مجری این برنامه که خود در زمره مهمترین بازیگران سینمای بعد انقلاب است نیز گفت: «وقتی شما در جشنواره کن جایزه بازیگری را میگیرید، یک سابقه سهدههای پیش از این جایزه قرار دارد».
معتمدآریا در شرایطی به مساله رشد سینمای ایران در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اذعان کرد که این گزاره صرفا از جانب او در این سالها مطرح نشده است. چهرههای سینمایی متعددی در این سالها به رشد سینمای ایران در سالهای بعد از انقلاب اسلامی اذعان داشتهاند. برای مثال همین چند وقت پیش بود که علیرضا زریندست که از جمله نامدارترین فیلمبرداران سینمای ایران است، در سخنانی با اشاره به توجه ویژه به عوامل پشت دوربین در سینمای بعد از انقلاب اسلامی گفته بود: «فیلمبردارها، فیلمنامهنویسها و کارگردانها در سینمای بعد از انقلاب، ارزشهای ویژهای پیدا کردند و مردم و ساختار مدیریت به آنها بیشتر توجه کردند. به طور کلی کسانی که در دهه 60 مسؤولیتی داشتند برای آدمهای پشت دوربین ارزش زیادی قائل بودند. در سینمای قبل از انقلاب رقابت با سینمای غرب کار بسیار سخت و نفسگیری بود. اگر فیلم باارزشی هم وجود داشت با هزینههای دولتی ساخته شده بود و بخش خصوصی قادر به تولید چنین فیلمهایی نبود».
نمیتوان منکر این شد که ریشههای شکلگیری سینما در ایران به سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد اما واقعیت این است که سینمای ایران در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به سینما شد. جالب اینکه هر بار صحبت از تاثیر انقلاب اسلامی بر رشد سینمای ایران میشود، جریان ضدانقلاب و برخی طرفداران سینمای روشنفکری در سینمای ایران از این میگویند که سینمای ایران قبل از انقلاب نیز افتخاراتی داشته است. اما مساله اینجاست که آیا واقعا موقعیت سینما در جهان، موقعیت سینمای ایران در میان مخاطبان و همچنین وضعیت حرفهای و تکنیکی سینمای ایران در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با هم قابل مقایسه است؟
گذشته از هنرمندانی که علاوه بر سالهای قبل از انقلاب در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در سینمای ایران فعالیت میکردند، سینمای بعد از انقلاب شاهد ظهور و بروز نسلهای مختلفی از فیلمسازان بوده است. ابراهیم حاتمیکیا، مجید مجیدی، سیدرضا میرکریمی و رسول ملاقلیپور شماری از فیلمسازان نسل اول بعد از انقلاب هستند که سازندگان تعدادی از مهمترین آثار سینمای ایران در این سالها بودند. ۲ نسل دیگر از فیلمسازان سینمای ایران نیز بعد از ورود این چهرهها وارد جریان فیلمسازی شدند که بخش مهمی از پیشرفتها و موفقیتهای سینمای ما نیز مدیون حضور آنها بود.
این تنها بخشی از موفقیت سینمای ایران از بعد فنی است. این را باید به مساله مهم برگزاری منظم جشنوارههای حرفهای فیلم در حوزه فیلمهای داستانی، مستند، کوتاه و انواع جشنوارههای موضوعی فیلم نیز اضافه کرد. برپایی منظم و سالانه جشنوارههای فیلم فجر، سینماحقیقت و جشنواره فیلم کوتاه تهران که همگی به شکل جشنوارههایی بینالمللی برگزار میشوند، تنها بخشی از این اتفاق بزرگ در سینمای ایران است؛ جشنوارههایی که بسیاری از کشورهای منطقه ما حسرت برگزاری یک نمونه از آنها را دارند.
با روندی که بعد از انقلاب شروع شد، به سینما اهمیت داده شد و نسل جدیدی وارد سینما شدند، آموزشگاههای سینمایی شکل گرفتند و مراکز سینمایی مختلفی در کشور به وجود آمد که به شکل حرفهای به حوزه تولید و توزیع محصولات سینمایی ورود کردند و به قول رضا میرکریمی در گفتوگویش با «تابناک»: «سینمای ایران یک حیات جدید پیدا کرد و در دنیا نیز شناخته شد».
این را البته باید به مساله مهم گسترش زیرساختهای سینمایی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی نیز افزود. دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که در این سالها چه تعداد سالن سینمایی در ایران ساخته شد و البته چه قابلیتهایی از منظر فنی و کیفی به سالنهای سینما و اساسا فرآیند فیلمسازی در ایران اضافه شد. آمارهای فروش چندین میلیاردی سینمای ایران در هر سال خود گواهی بر این موضوع است، البته که هنوز سینما برای برقراری ارتباط گسترده با مخاطبان تا نقطه ایدهآل فاصله دارد اما بدون شک رشد چشمگیری در این سالها داشته که همه آن را باید مرهون فضای ایجاد شده در سینمای بعد از انقلاب دانست.
اگر در سینمای قبل از انقلاب، تعداد انگشتشماری فیلمهای قابل دفاع و خارج از جریان سینمای فیلمفارسی ساخته میشد، در سینمای بعد از انقلاب شاهد تنوعی از ژانرها و موضوعات مختلف هستیم؛ از درامهای اجتماعی که به موضوعات و معضلات مختلف اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ورود میکنند تا فیلمهای سیاسی، تریلرهای پلیسی، فیلمهای کمدی و حتی سینمای تاریخی که همه مرهون شرایطی است که انقلاب اسلامی برای سینما و سینماگران ایرانی پدید آورد. از عباس کیارستمی و داریوش مهرجویی و اصغر فرهادی با آن نگاه خاص هنری خود تا ابراهیم حاتمیکیا، رسول ملاقلیپور، ابوالقاسم طالبی که فیلمسازان همسو با انقلاب اسلامی هستند، همه در این سالها فرصت فیلمسازی داشتند و اتفاقا از سمت جشنواره فیلم فجر به عنوان ویترین اصلی سینمای ایران، جایزه گرفتند و تشویق شدند.
هر چند فاطمه معتمدآریا که بتازگی با طرح مساله تاثیر انقلاب بر رشد سینمای ایران به نوعی به این مساله اذعان کرده، مدتی قبل در جریان تقدیر از او در جشنواره فیلم فجر گفته بود 40 سال برای من مانعتراشی کردید و به نوعی به سینمای بعد از انقلاب تاخته بود اما به نظر میرسد خود او نیز حالا با تجدیدنظر در دیدگاه سابقش، این حقیقت را پذیرفته که سینمای ایران بیش از همه مدیون انقلاب اسلامی و موقعیتی است که به واسطه انقلاب در اختیار آن قرار گرفته است.
ارسال به دوستان
فرمانده کل سپاه: هر عمل دشمن را با ضربهای قاطع پاسخ میدهیم
هشدار در بوموسی
سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همراه با سردار دریادار پاسدار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه، همزمان با نخستین سالگرد شهادت سردار دلها سپهبد حاجقاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و شهدای همرزمشان، در بازدید از یگانها، سامانهها و تجهیزات نظامی مستقر در جزیره بوموسی، میزان آمادگیهای دفاعی و رزمی آنان را ارزیابی کردند. فرمانده کل سپاه در حاشیه این بازدید پیرامون راهبرد دفاع دریایی سپاه از جزایر سهگانه بویژه جزیره راهبردی بوموسی گفت: جزایر سهگانه بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، اجزای جداییناپذیر استقلال ملی و پیشانی دفاعی ما در مقابله با دشمنان فرامنطقهای هستند. وی افزود: همانطور که در پایتخت کشور عزیزمان یعنی تهران، هر یک وجب خاک به اندازه جان همه ملت ایران ارزشمند است، یک وجب خاک این جزایر هم برای آحاد مردم ایران به اندازه جانشان ارزشمند است. فرمانده کل سپاه در پاسخ به سوالی درباره واکنش به هر نوع دستاندازی به امنیت و منافع ملی کشورمان بویژه در حوزه دریایی تصریح کرد: ما هم در عمل نشان دادهایم و هم در بیان اعلام میکنیم هر عملی که از سوی دشمن علیه ما سر بزند، آن را با ضربهای متقابل، قاطع و مستحکم پاسخ میدهیم و این موضوع بارها ثابت شده است که ما هیچ تهدید و تعرضی از سوی دشمنان را رها نکرده و او را به حال خود وانمیگذاریم. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|